سبزوار. نام شهر معروفی به خراسان و اسم صحیح تر آن سابزوار است. ولی مردم اختصاراً آن را سبزوارگویند. (معجم البلدان ج اول: بیهق) (لسترنج، ترجمه عرفان ص 417). رجوع به سبزوار در این لغت نامه شود
نوازندۀ عاجز. تیمارخوار ناتوان. که ناتوانان را نوازد و دستگیری کند: زمین بوس شه تازه تر کرد باز چنین گفت کای شاه عاجزنواز. نظامی. تواند که بانوی عاجزنواز گشاید بما بر در گنج باز. نظامی. و رجوع به عاجز شود