جدول جو
جدول جو

معنی عاجزوار

عاجزوار
(جِ)
بمانند عاجز. ناتوان وار. ناتوان:
چو عاجزوار باید عاقبت مرد
چه افلاطون یونانی چه آن کرد.
نظامی.
و رجوع به عاجز شود
لغت نامه دهخدا