جدول جو
جدول جو

معنی ظلیل - جستجوی لغت در جدول جو

ظلیل
آنچه سایۀ دائم داشته باشد، سایه دار
تصویری از ظلیل
تصویر ظلیل
فرهنگ فارسی عمید
ظلیل
سایه دار، سایه افکن، آنچه سایه اندازد
تصویری از ظلیل
تصویر ظلیل
فرهنگ لغت هوشیار
ظلیل
((ظَ))
جای سایه دار
تصویری از ظلیل
تصویر ظلیل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظلیله
تصویر ظلیله
مونث ظلیل. مونث ظلیل آبگیر، درختستان
فرهنگ لغت هوشیار
سایه افکندن سایه داری -1 سایه افکندندر سایه قرار دادن، سایبان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تظلیل
تصویر تظلیل
((تَ))
سایه افکندن، سایبان درست کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلیل
تصویر خلیل
(پسرانه)
دوست یکدل، لقب ابراهیم (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جلیل
تصویر جلیل
(پسرانه)
بلند مرتبه، بزرگوار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بلیل
تصویر بلیل
باد سردی که با باران توام باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
راهنما، رهبر، رهنمون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذلیل
تصویر ذلیل
زبون، حقیر، خوار، پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
انگیزه، رهنمون، سبب، فرنود، آوند، نخشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زلیل
تصویر زلیل
آب صاف و گوارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلیل
تصویر جلیل
بزرگوار، بزرگ قدر، نامی از نامهای خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیل
تصویر الیل
تیره شب شب دراز و تاریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیل
تصویر حلیل
شوی، زوج، شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلیل
تصویر خلیل
صادق در دوستی، رفیق و لقب حضرت ابراهیم پیغمبر (ع) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلیل
تصویر تلیل
گردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیل
تصویر پلیل
بسیار دان: (ز علمی که بر خواند مرد پلیل نمودی بر آن گفته بر صد دلیل) (زرتشت نامه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلیل
تصویر سلیل
تیغ آخته، خوار گشته، می ناب، کوهان اشتر، نو زاده
فرهنگ لغت هوشیار
زیر زره پیراهنچه، زیر پالانی، مغز تیره (نخاع)، آبرو، ابر بی باران (شلیل شلیر از میوه ها پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلیل
تصویر سلیل
فرزند ذکور، پسر، بچۀ شتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلیل
تصویر جلیل
بزرگوار، کلان سال و محترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیل
تصویر کلیل
عاجز، درمانده، کند، سست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلیل
تصویر بلیل
باد سرد توام با باران، اندک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظلال
تصویر ظلال
ظلّ ها، سایه ها، جمع واژۀ ظلّ
ظلّه ها، سایه بان ها، جمع واژۀ ظلّه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظلیف
تصویر ظلیف
بدحال، ذلیل، خوار، ویژگی امر سخت و دشوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلیل
تصویر غلیل
آنکه تشنگی شدید دارد، تشنه، کنایه از سوزش عشق یا اندوه، برای مثال غیر فصل و وصل پی بر از دلیل / لیک پی بردن بننشاند غلیل (مولوی۱ - ۷۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلیل
تصویر خلیل
لقب ابراهیم پیامبر، دوست مهربان و یکدل، دوست صادق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلیل
تصویر شلیل
درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، تالانک، رنگینان، شفترنگ، شکیر، شلیر، مالانک، رنگینا، تالانه، شفرنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند، حجت و برهان، رهبر، راهنما، مرشد
دلیل عقلی: دلیلی که مبتنی بر حکم عقل باشد
دلیل نقلی: دلیلی که مبتنی بر احکام شرع باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صلیل
تصویر صلیل
بانگ کردن، برآمدن صدا بر اثر کوبیدن یا بر هم زدن دو شیء فلزی، صدای به هم خوردن سلاح و اشیای آهنی، صدای بر هم خوردن شمشیرها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضلیل
تصویر ضلیل
مرد بی دین، گمراه، بیراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلیل
تصویر صلیل
آواز آهن، آواز شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلیل
تصویر طلیل
شگفت انگیز و نیکو: مرد، شگفت آور هر چیز، خونرایگانی، شبنم زده
فرهنگ لغت هوشیار