جدول جو
جدول جو

معنی ظلیف

ظلیف
بدحال، ذلیل، خوار، ویژگی امر سخت و دشوار
تصویری از ظلیف
تصویر ظلیف
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ظلیف

ظلیف

ظلیف
بدحال، خوار. ذلیل، جای سخت، کار دشوار، بلای شدید، سختی و درشتی، بُن گردن. ج، ظُلف، ظُلُف، ظلیف النفس،نزه النفس. ظلف النفس، ذهب به ظلیفاً، مفت و رایگان و بی بها برد آن را، تمام. کامل. کل ّ. همه: اَخذه بظلیفه و بظلیفته، أی کله
لغت نامه دهخدا

ظلیف

ظلیف
موضعی است درشعر عبید بن ایوب اللص ّ آنجا که میگوید:
ألا لیت شعری هل تغیربعدنا
عن العهد قارات الظلیف الفوارد
و هل رام عن عهدی وُدَیْک ٌ مکانه
الی حیث یفضی سیل ذات المساجد.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

ظریف

ظریف
نکته سنج، نکته دان، دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و تناسب
ظریف
فرهنگ نامهای ایرانی