- ظعین
- فرا رونده (کوچ کننده) رونده فرا پرواز
معنی ظعین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هودج کجاوه، زن مادام که در هودج باشد جمع ظعائن اظعان ظعن. زن شویدار، زن هودگ سوار، هودگ (هودج تازی گشته)
نشان زد
جمع عین، فراخ، چشم
بزرگی و دارائی پیدا کردن
یاری کننده، یار، مددکار
لعنت شده، نفرین شده، ملعون
مخصوص و مقرر شده، مشخص، معلوم
به چشم دیدن چیزی و به یقین پیوستن، لازم و محقق شدن امری یا چیزی، بزرگی و دارایی پیدا کردن، جاه، مقام و بزرگی داشتن
آنکه به کسی یا چیزی مظنون است، بدگمان
جاری، روان، آب چشمه که بر روی زمین جاری شود
مجروح و در خسته به نیزه، طاعون زده
شتر بارکش، شتر هودگ کش
جمع ظعینه هودجها کجاوه ها
ریسمان بار، رسن کجاوه بند هودگ
کسی که نسبت باو بدگمان باشند
رانده، بنفرین کرده، مطرود، مردود، ملعون
مقرر، مخصوص و مقرر کرده شده، ثابت یاری دهنده، مددکار و یاور
بانگ کردن کلاغ
ذات و نفس، ذات هر چیز
چشم، مفرد واژۀ عیون
چشمه، مفرد واژۀ اعین و عیوان
هر چیز آماده و حاضر
بزرگ و مهتر قوم، مفرد واژۀ اعیان
مرد بزرگ و شریف، مفرد واژۀ اعیان
نام حرف «ع»
چشم، مفرد واژۀ عیون
چشمه، مفرد واژۀ اعین و عیوان
هر چیز آماده و حاضر
بزرگ و مهتر قوم، مفرد واژۀ اعیان
مرد بزرگ و شریف، مفرد واژۀ اعیان
نام حرف «ع»
کوچ کردن و از جائی بجائی شدن
چشم زدن، چشم، ذات و نفس، بزرگ و مهتر قوم
رفتن، کوچ کردن