معنی ظنین - فرهنگ فارسی عمید
معنی ظنین
- ظنین
- آنکه به کسی یا چیزی مظنون است، بدگمان
تصویر ظنین
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ظنین
ظنین
- ظنین
- مُتهم. مَظنون. صاحب تهمت. تُهمت زده. تهمت نهاده شده. تهمت کرده شده
لغت نامه دهخدا
آنین
- آنین
- ظرف کره گیری از ماست، خم کوچک سفالین که دوغ در آن ریزند و جنبانند تا کره آن جدا شود انین
فرهنگ لغت هوشیار