جدول جو
جدول جو

معنی ظاهرپرست - جستجوی لغت در جدول جو

ظاهرپرست
آنکه صورت ظاهر را دوست دارد و به باطن توجه ندارد
تصویری از ظاهرپرست
تصویر ظاهرپرست
فرهنگ فارسی عمید
ظاهرپرست
(سِ)
ظاهربین:
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظاهرپرستی
تصویر ظاهرپرستی
دوست داشتن صورت ظاهر، عمل ظاهرپرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهدپرست
تصویر شاهدپرست
آنکه دلبری زیبا را دوست دارد، معشوق پرست
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ پَ رَ)
ظاهربینی. رجوع به ظاهربینی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ)
پرستندۀ شاه. که شاه پرستد. شاهدوست:
من از این شغل درکشیدم دست
نیستم شاه بلکه شاه پرست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
که با راه انسی و آشنایی دارد. که پیوسته ملازم راه است. که با راه رفتن پیوند همیشگی دارد:
حالی انگشتری گشاد ز دست
داد تا برد پیک راه پرست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اِ رَ/رِ خوا/خا)
پرستندۀ شاهد. که زیبا و خوب روی را پرستد. جمال پرست. زیباپرست. عاشق و دلبستۀ بمعشوق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ نِ)
پرستندۀ ماه. کسی که ماه یعنی قمر را پرستد و بندگی آن کند، کنایه از عاشق. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چِ رَ / رِ اَ)
پرستندۀ گوهر. پرستندۀ جواهر. گوهرفروش. گوهری:
پیش عکس تاج تو شمع هوا گوهرپرست
زیر پای دست تو دست سپهر اخترفشان.
فرخی.
همه پیکری را بدانسان که هست
درو دید رسام گوهرپرست.
نظامی.
بسی سالها شد که گوهرپرست
نیاورد از این گونه گوهر بدست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حُجْ جَ)
مخفف گوهرپرست. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
پرستندۀ مهر:
چون دعا کرد ماه مهرپرست
شاه را داد بوسه ای بر دست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
آنکه صورت ظاهر را بیند و از باطن بی خبر ماند ظاهری. نما پرست پوسته بین پوسته پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهر پرستی
تصویر ظاهر پرستی
عمل ظاهر پرست ظاهر بینی. نما پرستی پوسته پسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماه پرست
تصویر ماه پرست
کسی که ماه (قمر) را پرستش کند، آنکه ماه (قمر) را دوست دارد، عاشق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاه پرست
تصویر جاه پرست
قدرت طلب
فرهنگ واژه فارسی سره