معنی ظاهرپرستی
- ظاهرپرستی
- دوست داشتن صورت ظاهر، عمل ظاهرپرست
واژههای مرتبط با ظاهرپرستی
ظاهرپرستی
- ظاهرپرستی
- ظاهربینی. رجوع به ظاهربینی شود
ظاهر پرستی
- ظاهر پرستی
- عمل ظاهر پرست ظاهر بینی. نما پرستی پوسته پسندی
ظاهرپرست
- ظاهرپرست
- آنکه صورت ظاهر را دوست دارد و به باطن توجه ندارد
ظاهرپرست
- ظاهرپرست
- ظاهربین:
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست.
حافظ
گوهرپرستی
- گوهرپرستی
- آپتئور، آپتئوز
ظاهر پرست
- ظاهر پرست
- آنکه صورت ظاهر را بیند و از باطن بی خبر ماند ظاهری. نما پرست پوسته بین پوسته پسند
شاه پرستی
- شاه پرستی
- عمل شاه پرست
شاهدپرستی
- شاهدپرستی
- عمل شاهدپرست. زیباپرستی. جمال پرستی
مهرپرستی
- مهرپرستی
- مذهب ایرانیان پیش از ظهور زردشت که درآن مهر، خدای روشنایی را پرستش می کردند
