- طپان
- نادرست نویسی تپان از تپیدن داغ ناآرام طپنده تپنده، بی قرار بی آرام مضطرب
معنی طپان - جستجوی لغت در جدول جو
- طپان ((طَ))
- تپنده، بی قرار، مضطرب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لباس کهنه و مندرس را گویند
لرزان، مضطرب، بی آرام
جامۀ کهنه، لباس مندرس
پرطنین، آهنگین، شیوا، بلندآوازه، مشهور
نوعی ترازوی بزرگ مخصوص وزن کردن بارهای سنگین، برای مثال یکی دیبا فروریزد به رزمه / یکی دینار برسنجد به قپّان (عنصری - ۲۷۰) . در این بیت qappān، باسکول
پسوند متصل به واژه به معنای چپاننده مثلاً زورچپان
تپاندن، پسوند متصل به واژه به معنای تپاندن مثلاً زورتپان
کسی که کارش گل کاری یا گچ مالیدن به دیوار است، بنّا، گل کار
نام ترکی، کاهیده طغیان سرکشی شاهباز شاهین، نامی از نامهای ترکی. توضیح طوغان
پیغارنده (پیغار پیغار طعن طعنه)، نیزه دار، جمع طاعن، نیزه باران نیزه زدن نیزه زدن با یکدیگر
آسیابان
پرآوا بانگی، زرین پر مگسخوار از پرندگان بلند آوازه
راز گلکار لاد گر، گرسنه: مرد نادرست نویسی تیان دیگ بزرگ، یاس دشتی از گیاهان مرد گرسنه، گلگر گلکار بنا
ترازوئی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ از شاهین آن آویزند
ترازو یی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ از شاهین آن آویزند قپان: (یکی دیبا فرو ریزد بر زمه یکی دینار بر سنجد بکپان) (عنصری)
قپان
درخشان درخشنده: گردون ز برق تیغ چوآتش لپان لپان کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان. (فرخی. چا. د. 32)
نیزه زدن
آسیابان، آردفروش
عسل، مادۀ شیرینی که زنبور عسل از مکیدن شیرۀ بعضی گل ها و گیاهان فراهم می آورد و در کندوی خود خالی می کند، نوش، شهد، لعاب النّحل، انگبین
فرانسوی هم: پیشوندی که برسر برخی از واژگان می آید هندی تمبل از گیاهان تنبول
تانبول، درختچه ای شبیه تاک با برگ های پهن سبز و معطر که برگ های آن را می جوند محرک اشتها است و در هند و مالزی و هندوچین می روید، تملول، تنبول
نوعی فلوت
نوعی فلوت