زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد سگیل، وردان، واروک، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، آژخ، ژخ، ثؤلول
زِگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد سِگیل، وِردان، واروک، واژو، بالو، تاشکِل، گَندُمِه، آزَخ، زَخ، آژَخ، ژَخ، ثُؤلول
قدرت، توانگری، فزونی، عطا، احسان مقابل کوتاهی، درازی مقابل عرض، درازا، دراز شدن در ریاضیات هر یک از دو ضلع بزرگ تر مستطیل، امتداد مثلاً در تمام طول خیابان، قدم به قدم گل گذاشته بودند، طولانی شدن مدت مثلاً در طول این چند سال، پدرت خیلی شکسته شده است طول جغرافیایی: در علم جغرافیا فاصلۀ زاویه ای بین نصف النهار هر نقطه از نصف النهار مبدا معمولاً گرینویچ طول دادن: به تاخیر انداختن طول کشیدن: به درازا کشیدن، ادامه یافتن طول موج: در علم فیزیک فاصلۀ مابین ماکزیمم های دوموج متوالی، مقدار مسافتی که حرکت ارتعاشی در زمان تناوب خود می پیماید
قدرت، توانگری، فزونی، عطا، احسان مقابلِ کوتاهی، درازی مقابلِ عَرض، درازا، دراز شدن در ریاضیات هر یک از دو ضلع بزرگ تر مستطیل، امتداد مثلاً در تمام طول خیابان، قدم به قدم گُل گذاشته بودند، طولانی شدن مدت مثلاً در طول این چند سال، پدرت خیلی شکسته شده است طول جغرافیایی: در علم جغرافیا فاصلۀ زاویه ای بین نصف النهار هر نقطه از نصف النهار مبدا معمولاً گرینویچ طول دادن: به تاخیر انداختن طول کشیدن: به درازا کشیدن، ادامه یافتن طول موج: در علم فیزیک فاصلۀ مابین ماکزیمم های دوموج متوالی، مقدار مسافتی که حرکت ارتعاشی در زمان تناوب خود می پیماید
شاد، خوشحال، زنده دل، بذله گو، اهل مزاح خوشگل گستاخ چرک بدن، چرک لباس، برای مثال اگر شوخ بر جامۀ من بود / چه باشد دلم از طمع هست پاک (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۸) شوخ و شنگ: خوشگل و ظریف
شاد، خوشحال، زنده دل، بذله گو، اهل مزاح خوشگل گستاخ چرک بدن، چرک لباس، برای مِثال اگر شوخ بر جامۀ من بُوَد / چه باشد دلم از طمع هست پاک (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۸) شوخ و شنگ: خوشگل و ظریف
نجم الدین ابوربیع سلیمان بن عبدالقوی طوخی صرصری، فقیه و از دانشمندان. در قریۀ طوخی از اعمال صرصر در عراق متولد گردید و در 691 هجری قمری به بغداد شد و در 704 به دمشق رفت و در بلد الخلیل (فلسطین) درگذشت. او راست: ’بغیه السائل فی امهات المسائل’ و ’الاکسیر فی قواعد التفسیر’ و ’الذریعه الی معرفه اسرار الشریعه’ و ’تعالیق علی الاناجیل’ و ’شرح المقامات الحریریه’ و ’مختصر الجامع الصحیح للترمذی’ دردو جلد خطی. (الاعلام زرکلی ص 388 از شذرات الذهب)
نجم الدین ابوربیع سلیمان بن عبدالقوی طوخی صرصری، فقیه و از دانشمندان. در قریۀ طوخی از اعمال صرصر در عراق متولد گردید و در 691 هجری قمری به بغداد شد و در 704 به دمشق رفت و در بلد الخلیل (فلسطین) درگذشت. او راست: ’بغیه السائل فی امهات المسائل’ و ’الاکسیر فی قواعد التفسیر’ و ’الذریعه الی معرفه اسرار الشریعه’ و ’تعالیق علی الاناجیل’ و ’شرح المقامات الحریریه’ و ’مختصر الجامع الصحیح للترمذی’ دردو جلد خطی. (الاعلام زرکلی ص 388 از شذرات الذهب)
آنچه بدان چیزی آلوده گردد. (منتهی الارب). ج، لطوخات. هر چیز که عضو را بدان بیالایند. (بحرالجواهر). چیزی را گویند که عضو را بدان بیالایند، واحد اللطوخات. دارو که به چیزی مالند. (منتخب اللغات). مرارهالحمار تنفع من داء الثعلب و الدوالی لطوخاً. (ابن البیطار)
آنچه بدان چیزی آلوده گردد. (منتهی الارب). ج، لطوخات. هر چیز که عضو را بدان بیالایند. (بحرالجواهر). چیزی را گویند که عضو را بدان بیالایند، واحد اللطوخات. دارو که به چیزی مالند. (منتخب اللغات). مرارهالحمار تنفع من داء الثعلب و الدوالی لطوخاً. (ابن البیطار)