معنی توخ - فرهنگ فارسی عمید
معنی توخ
- توخ
- تاخ، از درختان جنگلی شبیه درخت گز که چوب آن را برای سوزاندن به کار می برند و آتش آن بادوام و زغالش نیز معروف است، تاغ، طاق، توغ، آق خزک، غضا
تصویر توخ
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با توخ
توخ
- توخ
- فرورفتن انگشت در چیزی نرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
توس
- توس
- طوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فرزند نوذر پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی