جدول جو
جدول جو

معنی طاعتگاه - جستجوی لغت در جدول جو

طاعتگاه
معبد و پرستشگاه
تصویری از طاعتگاه
تصویر طاعتگاه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاستگاه
تصویر خاستگاه
مبدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یافتگاه
تصویر یافتگاه
محل اکتشاف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چاشتگاه
تصویر چاشتگاه
موقع صبحانه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاستگاه
تصویر خاستگاه
جای بلند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاختگاه
تصویر تاختگاه
جای دوانیدن اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاشتگاه
تصویر چاشتگاه
هنگام چاشت، وقت چاشت، هنگامی از روز که آفتاب برآمده باشد، هنگام چاشت خوردن، چاشتگاهی، چاشتگاهان، برای مثال بسا کسا که چو من سوی خدمتش رفتند / به چاشتگاه غمین، شادمان شدند به شام (فرخی - ۲۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاختگاه
تصویر تاختگاه
جای تاخت و تاز، جای دوانیدن اسب، در ورزش در مسابقات اسب سواری، خطی که اسب های دونده روی آن می دوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاعتدار
تصویر طاعتدار
مطیع، حاضر فرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاعتخانه
تصویر طاعتخانه
عبادتخانه معبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غارتگاه
تصویر غارتگاه
تاختگاه تاراجگاه تروفتگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارتگاه
تصویر وارتگاه
بامداد، صبح، مشرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسعتگاه
تصویر وسعتگاه
وسعتکده: (دوسه میدان اسب که ازدره خشک رفتیم بوسعتگاهی رسیدیم که چمن و زراعت بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاختگاه
تصویر تاختگاه
جایی برای تمرین اسب سواری، خطی که اسب های دونده در اسب دوانی در آن می دوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاشتگاه
تصویر چاشتگاه
ظهر، نزدیک ظهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاستگاه
تصویر خاستگاه
جایی که چیزی ازآن برمی خیزد یا در آن پدید می آید، منشأ، منبع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طاعتدار
تصویر طاعتدار
مطیع، فرمانبردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاستگاه
تصویر خاستگاه
جای برخاستن، مبدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاقگاه
تصویر طاقگاه
محل طاق آن جا که طاق شروع می شود
فرهنگ لغت هوشیار