جدول جو
جدول جو

معنی صدرنشین - جستجوی لغت در جدول جو

صدرنشین
کسی که در صدر مجلس می نشیند، دارای مقام و رتبه، مقدّم، برای مثال بود که صدرنشینان بارگاه قبول / نظر کنند به بیچارگان صفّ نعال (سعدی۲ - ۶۵۷)، کنایه از مکانی در اتاق و مانند آنکه به نشستن بزرگان اختصاص می یابد، در ورزش تیمی که بیشترین امتیاز را در مسابقات کسب کرده باشد
تصویری از صدرنشین
تصویر صدرنشین
فرهنگ فارسی عمید
صدرنشین
((~. نِ))
بالا دست نشین، مقدم، پیشوا
تصویری از صدرنشین
تصویر صدرنشین
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صدر نشین
تصویر صدر نشین
مقدم نشیننده، آنکه بالای دست همه می نشیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدر نشینی
تصویر صدر نشینی
تخشیدن بالا نشینی عمل و حالت صدر نشینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صف نشین
تصویر صف نشین
مهمان، محفلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غارنشین
تصویر غارنشین
کسی که در غار زندگی کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چادرنشین
تصویر چادرنشین
کسی که در صحرا و در ییلاق و قشلاق زیر چادر یا خیمه زندگی میکند، صحرانشین، طوایفی که زندگانی ایلی دارند و با احشام خود ییلاق و قشلاق میکنند و تمام فصول سال را در زیر چادر به سر می بردند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چادرنشین
تصویر چادرنشین
((~. نِ))
صحرانشین، طوایفی که در یک جا ساکن نبوده، ییلاق و قشلاق می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صحرانشین
تصویر صحرانشین
کسی که در صحرا و در زیر چادر زندگی می کند، بادیه نشین، چادرنشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلنشین
تصویر دلنشین
مطبوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دلنشین
تصویر دلنشین
دلپسند، مرغوب، خوش آیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرنشین
تصویر فرنشین
رئیس، رییس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرنشین
تصویر سرنشین
واژگون، سرازیر، نگون سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرنشین
تصویر سرنشین
مسافری که در وسیلۀ نقلیه اعم از اتومبیل، هواپیما و امثال آن ها نشسته باشد، مسافری که میان قافله بر اسب یا استر سوار بوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلنشین
تصویر دلنشین
((دِ نِ))
خوش آیند، آن چه در دل نشیند، مؤثر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرنشین
تصویر سرنشین
((سَ نِ))
مسافر، آن که سوار درشکه، اتومبیل، هواپیما و غیره شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلنشین
تصویر دلنشین
Quaint, Winsome
دیکشنری فارسی به انگلیسی
живописный , привлекательный
دیکشنری فارسی به روسی
мальовничий , привабливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
古色古香的 , 迷人的
دیکشنری فارسی به چینی
pittoresco, affascinante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
schilderachtig, aantrekkelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
غريبٌ , جذّابٌ
دیکشنری فارسی به عربی
चित्रमय , आकर्षक
دیکشنری فارسی به هندی
ציורי , מקסים
دیکشنری فارسی به عبری
風変わりな , 魅力的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
아기자기한 , 매력적인
دیکشنری فارسی به کره ای