مرد با بانگ و فریاد. یقال: ماء صخب الاّذی، آب با بانگ و آواز موج، و عین صخبه، چشمۀ بابانگ و فریاد جوش، و حمار صخب الشوارب، خر سخت بانگ و آن که نهیق را در حلق خود گرداند. (منتهی الارب)
مرد با بانگ و فریاد. یقال: ماء صخب الاَّذی، آب با بانگ و آواز موج، و عین صخبه، چشمۀ بابانگ و فریاد جوش، و حمار صخب الشوارب، خر سخت بانگ و آن که نهیق را در حلق خود گرداند. (منتهی الارب)
معاشر همصحبت همنشین یار جمع اصحاب صحاب غ صحابه صحبان صحب، همراه همسفر، خداوند چیزی مالک: صاحب ملک صاحب خانه، وزیر خواجه، عنوانی که در ممالک اطراف ایران به انگلیسیان معنون و سپس بخارجیان داده اند. توضیح این کلمه با بسیاری از کلمات دیگر ترکیب اضافی شود و غالبا به فک اضافه آید. یا صاحب احداث. رئیس نظمیه رئیس شهربانی. یا صاحب جزیره. (اسماعلیان) رئیس دعوت اسماعلیه در هر جزیره. یا صاحب جوزا. عطارد (زیرا برج جوزا خانه اوست)، نام رمن (اسم جمع) است همنشینان همسخنان
معاشر همصحبت همنشین یار جمع اصحاب صحاب غ صحابه صحبان صحب، همراه همسفر، خداوند چیزی مالک: صاحب ملک صاحب خانه، وزیر خواجه، عنوانی که در ممالک اطراف ایران به انگلیسیان معنون و سپس بخارجیان داده اند. توضیح این کلمه با بسیاری از کلمات دیگر ترکیب اضافی شود و غالبا به فک اضافه آید. یا صاحب احداث. رئیس نظمیه رئیس شهربانی. یا صاحب جزیره. (اسماعلیان) رئیس دعوت اسماعلیه در هر جزیره. یا صاحب جوزا. عطارد (زیرا برج جوزا خانه اوست)، نام رمن (اسم جمع) است همنشینان همسخنان
دشوار، سخت صعب العبور: کنایه از جایی که عبور از آن مشکل باشد صعب المنال: کنایه از دست نیافتنی و دور از دست صعب العلاج: کنایه از مرضی که به سختی درمان می پذیرد صعب الوصول: کنایه از دارای امکان دستیابی دشوار
دشوار، سخت صعبُ العبور: کنایه از جایی که عبور از آن مشکل باشد صعبُ المنال: کنایه از دست نیافتنی و دور از دست صعبُ العلاج: کنایه از مرضی که به سختی درمان می پذیرد صعبُ الوصول: کنایه از دارای امکان دستیابی دشوار