نعت فاعلی از صهیل، شیهۀ اسب، (اصطلاح منطق) فصل مقوم است نوع فرس را همچنان که ناطق فصل است مر انسان را و نابح کلب را و ناهق خر را، شتر که دست و پا را بسیار بر زمین زند و بگزد و بانگ نکندبهیچ یکی (کسی را نخواند) از جهت عزت نفس خود در اندرون او بانگی باشد مانند بانگ باد. (منتهی الارب)
نعت فاعلی از صهیل، شیهۀ اسب، (اصطلاح منطق) فصل مقوم است نوع فرس را همچنان که ناطق فصل است مر انسان را و نابح کلب را و ناهق خر را، شتر که دست و پا را بسیار بر زمین زند و بگزد و بانگ نکندبهیچ یکی (کسی را نخواند) از جهت عزت نفس خود در اندرون او بانگی باشد مانند بانگ باد. (منتهی الارب)
سرگشته داحول: پارسی تازی گشته داخول گونه ای از تله و لولوی سر خرمن علامتی که در زراعت و فالیز و مانند آن نصب کنند تا جانوران موذی از آن برهند، علامتی که صیادان در صحرا نزدیک به دام نصب کنند تا جانوران از آن برمند و بسوی دام آیند و گرفتار شوند
سرگشته داحول: پارسی تازی گشته داخول گونه ای از تله و لولوی سر خرمن علامتی که در زراعت و فالیز و مانند آن نصب کنند تا جانوران موذی از آن برهند، علامتی که صیادان در صحرا نزدیک به دام نصب کنند تا جانوران از آن برمند و بسوی دام آیند و گرفتار شوند