- شیرسوار
- آنکه بر شیر سوار می شود
شیرسوار فلک: کنایه از خورشید. در قدیم می پنداشتند که خورشید بر پشت شیری سوار است و در آسمان سیر می کند
معنی شیرسوار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طفلی که هنوز شیر می خورد، کودک خردسال
آفتاب (به اعتبار اینکه برج اسد خانه اوست)
ویژگی بچه ای که غذای اصلی او شیر است
مانند شیر: شیروار با شمشیر صاعقه کردار حمله برده
مانند سر شیر، آنچه به شکل سر شیر باشد، برای مثال ور به روی آسمان داری تو گرز شیرسار / شیر گردون را مطیع شیر شادروان کنی (عمعق - ۱۹۴)
شیر مانند مانند شیر
شترسوار
آنکه بر پیل نشیند پیل نشین، سوار بزرگ، سواری کلان جثه
سوار دلاور، بهادر پهلوان جنگجو، مرکب شاه مرکوب شاه
آن که بر شتر سوار گردد
سواری که سواری وی مطبوع نماید
بچه ای که هنوز شیر خورد شیر خواره شیر خور
غذایی که دیر هضم شود، دیرهضم
شکارکنندۀ شیر، مردی که شیر شکار می کند، کنایه از دلیر، شجاع
پیلسوار
شکرخور، خورندۀ شکر
مقدار بار یک شتر شتر بار
سوار دلاور و چالاک و ماهر در سواری اسب
سوار دلاور، چالاک و ماهر در اسب سواری
شهسوار فلک: کنایه از خورشید
شهسوار سپهر: کنایه از خورشید، شهسوار فلک
شهسوار گردون: کنایه از خورشید، شهسوار فلک
شهسوار فلک: کنایه از خورشید
شهسوار سپهر: کنایه از خورشید، شهسوار فلک
شهسوار گردون: کنایه از خورشید، شهسوار فلک
ویژگی آنکه زور و نیروی شیر دارد، دلیر و پرزور مانند شیر
جشن سیر، جشنی که ایرانیان باستان در چهارمین روز از ماه دی برپا می کردند و سیر و گوشت و باده می خوردند
جشنی که در ایران باستان در روز چهارم دی می گرفتند و گوشت با سیر می خورند، جشن سیر
شترمانند مانند شتر
شیربرنج، خوراکی که از شیر، برنج، شکر و گلاب تهیه می شود، شیربا، گرنج بشیر
در قدیم می پنداشتند که خورشید بر پشت شیری سوار است و در آسمان سیر می کند، کنایه از خورشید، چشمۀ آفتاب، چشمۀ آتش فشان، چشمۀ خاوری، چشمۀ روز، چشمۀ روشن، چشمۀ سیماب، چشمۀ سیماب ریز، چشمۀ گرم، چشمۀ نور، چشمۀ نوربخش، چشمۀ هور، آیینۀ آسمان، آیینۀ چرخ، آیینۀ خاوری، بانوی مشرق، بور بیجاده رنگ، تابۀ زر، خسرو سیّارگان، خسرو مشرق، زورق زرّین، سیماب آتشین، شهسوار فلک، عروس چرخ، نیّر اعظم، باشۀ فلک، شاهد روز، شهسوار سپهر، شهسوار گردون، صدف فلک، صدف روز، صدف آتشین، عروس خاوری، عروس روز، عروس فلک، غضبان فلک، یاقوت زرد، زرّین ترنج، زرّین کاسه