- شگرد
- فند
معنی شگرد - جستجوی لغت در جدول جو
- شگرد
- فن، تکتیک، تکنیک، حرفه
- شگرد
- روش، طریقه
- شگرد
- روش، طریقه، فن و طرز عمل
- شگرد ((ش گِ))
- روش، راه، طریقه، طرز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صیاد، شکارچی
تباه و خراب بودن، ضایع
اعجوبه
درختی از تیره پروانه واران جزو دسته گل ابریشم ها که در جنوب ایران نیز کشت میشود طلح سیال
گریزان گریزپای، سرگردان، آواره بی خانمان، سرکش نافرمان سرکش، جمع شرد
آموزنده علم یا هنر نزد کسی، محصل و تلمیذ
آنکه در شب گردش میکند
عجیب، نادر، کمیاب
کسی که نزد دیگری علم یا هنر می آموزد، پسری که در دکانی خدمت می کند، وردست، پسوند متصل به واژه به معنای کمک مثلاً شاگرد شوفر، شاگرد بنا
کسی که در شب گردش می کند، میر شب، شوکار، عسس برای مثال رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن / ترک من خراب شبگرد مبتلا کن (مولوی۲ - ۷۰۱) ،
کنایه از پاسبان
کنایه از دزد
کنایه از پاسبان
کنایه از دزد
رمنده، رمیده، گریخته، آنکه از اطاعت سر باز بزند، نافرمان
عجیب، طرفه، نیکو و خوش آیند، کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی، برای مثال چو دیدند آن شگرفان روی شیرین / گزیدند از حسد لب های زیرین (نظامی۲ - ۱۵۲)
Disciple
ученик
Schüler
discípulo
discepolo
discípulo
disciple
discipel
शिष्य