جدول جو
جدول جو

معنی شاگرد

شاگرد((گِ))
کسی که نزد دیگری علم و ادب یا هنر آموزد
تصویری از شاگرد
تصویر شاگرد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شاگرد

شاگرد

شاگرد
کسی که نزد دیگری علم یا هنر می آموزد، پسری که در دکانی خدمت می کند، وردست، پسوند متصل به واژه به معنای کمک مثلاً شاگرد شوفر، شاگرد بنا
شاگرد
فرهنگ فارسی عمید