معنی شگرف - فرهنگ فارسی معین
معنی شگرف
- شگرف((ش گَ))
- نیکو، زیبا، بی نظیر در خوبی و زیبایی، عجیب، طرفه
تصویر شگرف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شگرف
شگرف
- شگرف
- عجیب، طرفه، نیکو و خوش آیند، کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی، برای مِثال چو دیدند آن شگرفان روی شیرین / گزیدند از حسد لب های زیرین (نظامی۲ - ۱۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
شگرف
- شگرف
- باحشمت، باعظمت، بزرگ، عظیم، محتشم، خارق العاده، شگفت آور، عالی، عجیب، فوق العاده، طرفه، کمیاب، نادر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اشگرف
- اشگرف
- نیکو خوش خوب بدیع، بزرگ مرتبه ارجمند، ستبر بزرگ عظیم، چست چابک چالاک، قوی نیرومند، شا ن شوکت عظمت
فرهنگ لغت هوشیار
شارف
- شارف
- ترکی دستار پیر چون شترماده، کهنه چون پیکان چون می درخم کسی که به زودی مشهور گردد، قدیم کهن: سهم شارف خمر شارف، جمع شرف شرف شروف و شرف
فرهنگ لغت هوشیار