جدول جو
جدول جو

معنی شکفته - جستجوی لغت در جدول جو

شکفته
(دخترانه)
باز شده، شاداب، تازه، خندان
تصویری از شکفته
تصویر شکفته
فرهنگ نامهای ایرانی
شکفته
وا شده (غنچه)، خندان شده متبسم
تصویری از شکفته
تصویر شکفته
فرهنگ لغت هوشیار
شکفته
بازشده، غنچه که تازه باز شده
کنایه از خندان، درحال خندیدن، خنداخند، خنده رو، خنده ناک، خندنده، سبک روح
تصویری از شکفته
تصویر شکفته
فرهنگ فارسی عمید
شکفته
((ش کُ تِ))
وا شده، خندان
تصویری از شکفته
تصویر شکفته
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بشکفته
تصویر بشکفته
شکفته شده، باز شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیفته
تصویر شیفته
(دخترانه)
افسون شده، عاشق، مجنون، دیوانه، مجذوب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیفته
تصویر شیفته
عاشق، مجذوب
فرهنگ واژه فارسی سره
چاک خورده رخنه یافته، پاره شده دریده، شکسته، نشات یافته پدید آمده، منتج حاصل شده، استشاق یافته مشتق
فرهنگ لغت هوشیار
شنیده. یا بحق چیزهای نشنفته. وقتی از گفتار کسی تعجب کنند این جمله رابر زبان رانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکفتن
تصویر شکفتن
وا شدن غنچه، شکفته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکسته
تصویر شکسته
منکسر، مکسور شدن و از هم جدا شدن و خرد شدن، خرد شده، نقیص درست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیفته
تصویر شیفته
عاشق، دلباخته، مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیفته
تصویر شیفته
آشفته، عاشق، دلباخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشفته
تصویر کشفته
افسرده، پژمرده، برای مثال فسرده دیدم چو اختر کشفته لبش / دلم بسوخت چو بر اخگر شکفته کباب (عثمان مختاری - ۳۱)، پراکنده، متفرق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکسته
تصویر شکسته
مقابل درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، کنایه از ویژگی کسی که بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، کنایه از آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه ماهور، کنایه از شرمگین، خجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکفتن
تصویر شکفتن
باز شدن غنچۀ گل یا شکوفۀ درخت، از هم باز شدن
کنایه از شاد شدن، خوشحال شدن
شگفتن، شگفته شدن، شکفته شدن، اشکفتن، اشگفیدن، شکفیدن
فرهنگ فارسی عمید
شکافته، گشوده. پراکنده کرده پریشان ساخته، پژ مرده مقابل شکفته: یکی را خانه شادی کشفته یکی را باغ پیروزی شکفته. (ویس ورامین)، معدوم نابود شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکفتن
تصویر شکفتن
((ش کُ تَ))
باز شدن غنچه گل و مانند آن، خندان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکسته
تصویر شکسته
((ش کَ تِ))
خرد شده، مغلوب شده، آسیب دیده، خراب شده، پیر شده، سست، بی بنیه، نوعی خط که در آن بیشتر حروف متصل نوشته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکافته
تصویر شکافته
((ش تَ تِ))
چاک خورده، پاره شده، شکسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیفته
تصویر شیفته
((تَ یا تِ))
عاشق، آشفته، حیران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کشفته
تصویر کشفته
((کُ شُ تِ یا کَ شَ تَ))
پریشان، پراکنده، پژمرده، افسرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکافته
تصویر شکافته
چاک خورده، دریده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکسته
تصویر شکسته
Broken, Shattered, Splintered
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیفته
تصویر شیفته
Enamored, Infatuated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
сломанный , разрушенный , расколотый
دیکشنری فارسی به روسی
влюблённый , влюбленный
دیکشنری فارسی به روسی
kaputt, zerschmettert, gesplittert
دیکشنری فارسی به آلمانی
поламаний , розбитий , розколотий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
закоханий , закоханий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
破碎的 , 裂开的
دیکشنری فارسی به چینی
enamorado, apaixonado
دیکشنری فارسی به پرتغالی