معنی کشفته کشفته افسرده، پژمرده، برای مثال فسرده دیدم چو اختر کشفته لبش / دلم بسوخت چو بر اخگر شکفته کباب (عثمان مختاری - ۳۱)، پراکنده، متفرق تصویر کشفته فرهنگ فارسی عمید