شکربوره. (ناظم الاطباء). به معنی شکربوزه است که سنبوسۀ قندی باشد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری). سکران. شکربوره. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شکربوره و شکربیزه شود
شکربوره. (ناظم الاطباء). به معنی شکربوزه است که سنبوسۀ قندی باشد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری). سکران. شکربوره. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شکربوره و شکربیزه شود
شکربوزه. شکربیره. شکربیزه. (ناظم الاطباء). سنبوسه ای که درون آنرا از قند و مغز بادام و مغز پستۀ نیم کوفته پر کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان). حلوایی که بشکل گرده (کلیه) کنند. بیرون آن از خمیر آرد گندم و درون انباشته به شکر و کوفته بادام یا گردوست. اگردک. شکربوزه. شکرپاره. (یادداشت مؤلف). شکربوزه. (فرهنگ جهانگیری) : چرا منعم کنی صوفی ز محراب شکربوره نگوید کس مسلمان را که روی از قبله برگردان. بسحاق اطعمه. اگر نه طاق شکربوره اش بود محراب شکم پرست کجا باشدش حضور نماز. بسحاق اطعمه. و رجوع به مترادفات کلمه شود
شکربوزه. شکربیره. شکربیزه. (ناظم الاطباء). سنبوسه ای که درون آنرا از قند و مغز بادام و مغز پستۀ نیم کوفته پر کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان). حلوایی که بشکل گُرده (کلیه) کنند. بیرون آن از خمیر آرد گندم و درون انباشته به شکر و کوفته بادام یا گردوست. اگردک. شکربوزه. شکرپاره. (یادداشت مؤلف). شکربوزه. (فرهنگ جهانگیری) : چرا منعم کنی صوفی ز محراب شکربوره نگوید کس مسلمان را که روی از قبله برگردان. بسحاق اطعمه. اگر نه طاق شکربوره اش بود محراب شکم پرست کجا باشدش حضور نماز. بسحاق اطعمه. و رجوع به مترادفات کلمه شود
حلوایی که از شکر و بادام سازند. (ناظم الاطباء). نوعی ازشکرپاره. (برهان). شکربوره. شکربره. شکربوزه. شکربورک. شکرپاره. نوعی از شکرپاره و آن حلواییست که با میوه ها پزند و آنرا سنبوسۀ قندی نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). و رجوع به مترادفات کلمه شود، شکرقلم، یعنی برگهای دراز پهن که از شکر سازند و بر هم بندند. (از برهان) (ناظم الاطباء)
حلوایی که از شکر و بادام سازند. (ناظم الاطباء). نوعی ازشکرپاره. (برهان). شکربوره. شکربره. شکربوزه. شکربورک. شکرپاره. نوعی از شکرپاره و آن حلواییست که با میوه ها پزند و آنرا سنبوسۀ قندی نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). و رجوع به مترادفات کلمه شود، شکرقلم، یعنی برگهای دراز پهن که از شکر سازند و بر هم بندند. (از برهان) (ناظم الاطباء)
گیاهی از جنس بابونه و از تیره مرکبان که گرد گلهای خشک شده آن کشنده حشرات است عاقر قرحا عقار کوهان فورسیون کج طرخون تاغندست کلیکان طرخون رومی برطرن برطلن
گیاهی از جنس بابونه و از تیره مرکبان که گرد گلهای خشک شده آن کشنده حشرات است عاقر قرحا عقار کوهان فورسیون کج طرخون تاغندست کلیکان طرخون رومی برطرن برطلن
قطعه ای از شکر، آن چه مانند شکر شیرین باشد، زردآلوی شیرین، قسمی شیرینی، طرز تهیه آن چنین است که مثلاً پنج سیر روغن را داغ کرده و به قدری آرد بریزند که مثل تر حلوا شود، آن وقت آن را کنار گذارند تا سرد گر
قطعه ای از شکر، آن چه مانند شکر شیرین باشد، زردآلوی شیرین، قسمی شیرینی، طرز تهیه آن چنین است که مثلاً پنج سیر روغن را داغ کرده و به قدری آرد بریزند که مثل تر حلوا شود، آن وقت آن را کنار گذارند تا سرد گر