جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شکرنده

شکرنده

شکرنده
شکارکننده، شکننده. درهم شکننده. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به شکردن و شکریدن شود
لغت نامه دهخدا

شکننده

شکننده
ناقص، چیزی که خود قابل شکستن باشد، پائین آورنده قیمت
شکننده
فرهنگ لغت هوشیار

شورنده

شورنده
تعمید دهنده، شوینده، شست و شو دهنده، شورش کننده، انقلاب کننده
شورنده
فرهنگ لغت هوشیار