شماع. کسی که شمع می سازد و می فروشد. (ناظم الاطباء). مرادف شمعریز. (آنندراج) : چراغی که می سازی از جام مل نمی آید از شمعسازان گل. ملا طغرا (از آنندراج). رجوع به شمعریز شود
شماع. کسی که شمع می سازد و می فروشد. (ناظم الاطباء). مرادف شمعریز. (آنندراج) : چراغی که می سازی از جام مل نمی آید از شمعسازان گل. ملا طغرا (از آنندراج). رجوع به شمعریز شود
مشک ریزنده. مشک پاش. مشک افشان. خوشبوی سازنده: درّبار و مشکریز و نوش طبع و زهرفعل جانفروز و دلگشا و غمزدا و لهوتن. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 65). گیرم که آتش سده در جان ما زدی زآن مشک ریز شاخ چلیپا چه خواستی ؟ خاقانی (دیوان چ سجادی ص 535). هوا از لطافت در او مشکریز زمین از نداوت در او چشمه خیز. نظامی. پندارم آهوان تتارند مشکریز لیکن به زیر سایۀ طوبی چریده اند. سعدی
مشک ریزنده. مشک پاش. مشک افشان. خوشبوی سازنده: درّبار و مشکریز و نوش طبع و زهرفعل جانفروز و دلگشا و غمزدا و لهوتن. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 65). گیرم که آتش سده در جان ما زدی زآن مشک ریز شاخ چلیپا چه خواستی ؟ خاقانی (دیوان چ سجادی ص 535). هوا از لطافت در او مشکریز زمین از نداوت در او چشمه خیز. نظامی. پندارم آهوان تتارند مشکریز لیکن به زیر سایۀ طوبی چریده اند. سعدی
مدرکیت. کیفیت شاعر بودن و آگاه بودن: و لیست جزاء لانائیتک فیبقی الجزء الاّخر مجهولاً حینئذ اذا کان وراء المدرکیه و الشاعریه، فیکون مجهولاً، و لایکون من ذالک التی شعورها لم یزد علیها. (مجموعۀ دوم مصنفات شیخ اشراق، حکمت اشراق ص 112)
مدرکیت. کیفیت شاعر بودن و آگاه بودن: و لیست جزاء لانائیتک فیبقی الجزء الاَّخر مجهولاً حینئذ اذا کان وراء المدرکیه و الشاعریه، فیکون مجهولاً، و لایکون من ذالک التی شعورها لم یزد علیها. (مجموعۀ دوم مصنفات شیخ اشراق، حکمت اشراق ص 112)
دهی از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 68 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و یک هزارگزی راه فرعی کامفیروز به پل خان واقع است. جلگه و معتدل است و 71 تن سکنه دارد. آبش از رود کر. محصولش برنج. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 68 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و یک هزارگزی راه فرعی کامفیروز به پل خان واقع است. جلگه و معتدل است و 71 تن سکنه دارد. آبش از رود کر. محصولش برنج. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)