مشک ریزنده. مشک پاش. مشک افشان. خوشبوی سازنده: درّبار و مشکریز و نوش طبع و زهرفعل جانفروز و دلگشا و غمزدا و لهوتن. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 65). گیرم که آتش سده در جان ما زدی زآن مشک ریز شاخ چلیپا چه خواستی ؟ خاقانی (دیوان چ سجادی ص 535). هوا از لطافت در او مشکریز زمین از نداوت در او چشمه خیز. نظامی. پندارم آهوان تتارند مشکریز لیکن به زیر سایۀ طوبی چریده اند. سعدی