معنی شعریه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شعریه
شعریه
- شعریه
- مویرگ، رشته فرنگی، پرده دوخبافت دوخ باف مونث شعری قوه شعریه
فرهنگ لغت هوشیار
شجریه
- شجریه
- کامی میاندهانی به آواهایی گفته می شود که ازکام برمی آیند ضاد ج مونث شجری و آن حروف شین ص و ج است
فرهنگ لغت هوشیار
اشعریه
- اشعریه
- اشعری، از فرقه های اهل سنت، پیرو ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری که معتقد به جبر بوده و با خردگرایی مخالف بودند، جمعِ اشاعِرَه، پیرو فرقۀ اشعری
فرهنگ فارسی عمید