- شفشف
- پارسی تازی گشته شفشف گونه ای ماهی
معنی شفشف - جستجوی لغت در جدول جو
- شفشف
- شاخۀ درخت که کج و خمیده باشد، ریشۀ درخت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لرزیدن، آمیختن، شاشیدن، خشک شدن از سرما یا از گرما، نزاری از اندوه، بد گمانی
شمد (ملحفه) بسترآهنگ
سوز سرما خنکی، باد سرد، گرمی آفتاب از واژگان دو پهلو، تنک گردیدن جامه نازک شدن جامه، چیز کم
شوشه طلا نقره گداخته
آنچه از نفوذ شعاع مانع نشود، مانند شیشه، جسمی که حاجب دیدار ماورا خود نباشد چون هوا
سختی تشنگی
شاخۀ درخت، شاخۀ راست و نازک، شمش طلا یا نقره، شوشه
موی چندی از کاکل و زلف معشوق که بر روی او افتاده باشد
ویژگی هر چیز لطیف و نازک که از پشت آن اشیای دیگر نمایان باشد مانند بلور و شیشه
Clear, Translucent, Transparent, Lucid
ясный , полупрозрачный , прозрачный
klar, durchscheinend, transparent
ясний , чіткий , напівпрозорий , прозорий
jasny, przezroczysty
清晰的 , 半透明的 , 透明的
claro, lúcido, translúcido, transparente
chiaro, lucido, traslucido, trasparente
claro, lúcido, translúcido, transparente
clair, lucide, translucide, transparent
helder, duidelijk, doorzichtig, transparant
स्पष्ट , स्पष्ट , पारदर्शी
jelas, tembus pandang, transparan
شفّافٌ , جليٌّ , شفّافٌ
명확한 , 반투명한 , 투명한
ברור , צלול , שקוף
明確な , 明晰な , 半透明な , 透明な
açık, net, saydam, şeffaf
wazi, angavu
ชัดเจน , ชัดเจน , โปร่งใส
স্পষ্ট , পরিষ্কার , স্বচ্ছ
صاف , واضح , شفاف