معنی شفشف - فرهنگ فارسی عمید
معنی شفشف
- شفشف
- شاخۀ درخت که کج و خمیده باشد، ریشۀ درخت
تصویر شفشف
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شفشف
شفشف
- شفشف
- شاخۀ کجواج درخت. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج) ، ریشه درخت. (ناظم الاطباء). بیخ درخت را نیز گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شفیف
- شفیف
- سوز سرما خنکی، باد سرد، گرمی آفتاب از واژگان دو پهلو، تنک گردیدن جامه نازک شدن جامه، چیز کم
فرهنگ لغت هوشیار
شفشفه
- شفشفه
- لرزیدن، آمیختن، شاشیدن، خشک شدن از سرما یا از گرما، نزاری از اندوه، بد گمانی
فرهنگ لغت هوشیار
شفاف
- شفاف
- آنچه از نفوذ شعاع مانع نشود، مانند شیشه، جسمی که حاجب دیدار ماورا خود نباشد چون هوا
فرهنگ لغت هوشیار