جدول جو
جدول جو

معنی شرط - جستجوی لغت در جدول جو

شرط
سامه، بایسته
تصویری از شرط
تصویر شرط
فرهنگ واژه فارسی سره
شرط
لازم گردانیدن، پیمان کردن، گرو بستن
تصویری از شرط
تصویر شرط
فرهنگ لغت هوشیار
شرط
الزام و تعلیق چیزی به چیز دیگر، قرار، پیمان
تصویری از شرط
تصویر شرط
فرهنگ فارسی عمید
شرط
((شَ))
قرار، پیمان، الزام و تعلق امری به امر دیگر
تصویری از شرط
تصویر شرط
فرهنگ فارسی معین
شرط
Condition, Stipulation
تصویری از شرط
تصویر شرط
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شرط
условие
دیکشنری فارسی به روسی
شرط
Bedingung, Bestimmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
شرط
умова
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شرط
warunek
دیکشنری فارسی به لهستانی
شرط
条件 , 条款
دیکشنری فارسی به چینی
شرط
condição, estipulação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شرط
condizione, clausola
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شرط
condición, estipulación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شرط
condition, stipulation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شرط
voorwaarde, bepaling
دیکشنری فارسی به هلندی
شرط
स्थिति , शर्त
دیکشنری فارسی به هندی
شرط
kondisi, ketentuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شرط
شرطٌ
دیکشنری فارسی به عربی
شرط
조건 , 규정
دیکشنری فارسی به کره ای
شرط
תנאי , תְנַאי
دیکشنری فارسی به عبری
شرط
条件 , 規定
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شرط
koşul, şart
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شرط
hali, sharti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شرط
เงื่อนไข , ข้อตกลง
دیکشنری فارسی به تایلندی
شرط
শর্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
شرط
حالت , شرط
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرطی
تصویر شرطی
موافق، شایسته، ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
گرو سامه، جلویز روانبودی زندان وبندبسته تنم اگرنه زلفک مشکین اوبدی جلویز (طاهرفضل) پاسبان پاسدار، پیشمرگ، شهربانی درست آن شرته است ازشرتا هندی ک پارسی ک بادیار باد موافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطه
تصویر شرطه
نگهبان و پاسبان شهر، افسر شهربانی، نگهبان برگزیدۀ حاکم
بادی که برای کشتی رانی مساعد باشد و کشتی را به مقصد برساند، باد موافق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
((شُ))
گروهی از برگزیدگان اعوان حاکمان و والیان، جمع شرط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرطه
تصویر شرطه
((شَ یا شُ طِ))
باد موافق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
مربوط به شرط، در دستور زبان علوم ادبی جمله ای که در آن ادات شرط به کار رفته باشد، در علم منطق ویژگی قضیه یا امری که مقید به شرط باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
Conditional
دیکشنری فارسی به انگلیسی