- شرحه
- قطعه گوشت پاره گوشت. یا شرحه شرحه. پاره پاره قطعه قطعه
معنی شرحه - جستجوی لغت در جدول جو
- شرحه
- قطعۀ گوشت، پارۀ گوشت
شرحه شرحه: پاره پاره، قطعه قطعه
- شرحه ((شَ حَ یا حِ))
- پاره گوشت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بشرح خود
قطره، چکه
مونث شارح گزارند ه مونث شارح: اقوال شارحه
هاوندش مونث شبح تیرتاک (تیرطاق)، پای بنداسپ
مونث شری برای اسپ و سرشت، مادوک زنی که همواره دختر زاید
گرو سامه، جلویز روانبودی زندان وبندبسته تنم اگرنه زلفک مشکین اوبدی جلویز (طاهرفضل) پاسبان پاسدار، پیشمرگ، شهربانی درست آن شرته است ازشرتا هندی ک پارسی ک بادیار باد موافق
خشمکین تند، پرتوان، سخت درشت خشمناک خشمگین، زورمند قوی، تند و تیز
اخگر پاره ظتش که بچهد
پاره پاره گوشت
جمع شارب، آبخورها بروت ها بسیارنوشی، کاسه آبخوری، تشنگی، داروی ترایمان آشام، سرخی روی آبنوشنده بسیارنوشی، کاسکه آبخوری، تشنگی، داروی ترایمان آشام، سرخی روی آبنوشنده
بهترین داراک، بدترین داراک از واژگان دوپهلو نام گروهی ازرویگردانان (خوارج)
فراخی، گزیر چاره
قطعه گوشت
نوعی خوانندگی شهری
بالانک دام کوچک
تبارستایی کنگره ستاوند مهتابی، فزونی هر یک از مثلثها یا مربعهایی که نزدیک به هم در بالای قصر یا دیوار گرد قلعه و شهر بنا کنند کنگره، جمع شرفات. صدا و آواز پا (خصوصا)، هر صدا (عموما)
زه کمان، زه ساز
غوره خرما، سرخ و سپید، پستان ماده سگ
غلیواج موشگیر
همواری، گشادگی میان خانه، یکبار آشکار کردن
گنگرۀ قصر، کنگرۀ دیوار
شرفاک، هر صدای آهسته، صدای پا، شرفانگ، شرفالنگ، برای مثال کاروان شکر از مصر رسید / شرفۀ گام و درا می آید (مولوی۲ - ۳۶۳)
شارب، سبیل، آشامنده، نوشنده
زخم، ریش، جراحت، در پزشکی آبله
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب، برای مثال برآمد به بالا چو شرزه پلنگ / خروشان یکی تیغ هندی به چنگ (فردوسی - ۴/۱۲۷)
زورمند و دلیر
زورمند و دلیر
چکه، قطره، آب که از چیزی تراوش کند
نگهبان و پاسبان شهر، افسر شهربانی، نگهبان برگزیدۀ حاکم
بادی که برای کشتی رانی مساعد باشد و کشتی را به مقصد برساند، باد موافق
بادی که برای کشتی رانی مساعد باشد و کشتی را به مقصد برساند، باد موافق
آبراهه، راه آب، راهگذر آب، مجرای آب، گذرگاه سیل
شادمانی فیریدگی شادمانی، مژدگانی شادان فیرنده: زن
زخم چرکین ریش آغاززمستان، مهتر بزرگ یاران یک قرح زخم ریش، آبله