جدول جو
جدول جو

معنی شثا - جستجوی لغت در جدول جو

شثا
(شَ)
صدر وادی (مصحف ’شتا’ نیست بلکه هر دو لغت است). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شفا
تصویر شفا
(پسرانه)
بهبود یافتن از بیماری، تندرستی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شما
تصویر شما
ضمیر دوم شخص جمع، ضمیر جمع مخاطب. از باب احترام به جای ضمیر دوم شخص مفرد نیز به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرا
تصویر شرا
خریدن، فروش. این کلمه از اضداد است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شگا
تصویر شگا
تیردان، ترکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتا
تصویر شتا
گرسنه، کسی که ناشتا یا ناهار نخورده باشد، برای مثال لقمۀ نان خویشتن نخورد / گر دو هفته همی شتا باشد (کمال الدین اسماعیل - ۴۴۹)
زمستان، موسم سرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شنا
تصویر شنا
رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، شنار، شناه، شناو، اشناب، آشناب، اشناه، آشناه، آشنا، اشنه، سباحت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفا
تصویر شفا
بقیۀ ماه پیش از آنکه ناپدید شود، کنارۀ چیزی، لبۀ چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفا
تصویر شفا
تندرستی دادن، کسی را از بیماری رهانیدن، تندرست ساختن، بهبود و رهایی از مرض، جمع اشفیه، دوا، دارو، درمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوا
تصویر شوا
آبله
پینۀ کف دست
گوشت یا هر چیز بریان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رثا
تصویر رثا
شعر گفتن دربارۀ مرگ کسی با اظهار دلسوزی، گریستن بر مرده و برشمردن نیکویی های او
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شثه
تصویر شثه
مونث شث و کبت (زنبورعسل)، گوزدشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کثا
تصویر کثا
منداب از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقا
تصویر شقا
سختی و تنگی و بد بختی، شقاوت، عسرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتا
تصویر شتا
زمستان نیاز شویش خشکسالی زمستان فصل سرما، گرسنه، زمستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحا
تصویر شحا
فراخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجا
تصویر شجا
گلوگیر، اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
بز کوهی. توضیح این کلمه به سبب مشابهت با کلمه شکار و نیز بدان جهت که بز کوهی را شکار کنند به صورت شکار نیز استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شما
تصویر شما
ضمیر جمع مخاطب، ضمیر شخصی منفصل دوم شخص جمع
فرهنگ لغت هوشیار
دشمن داشتن، دوری جستن، خستویی، بیزاری، حرکت انسان یا جانور بر روی آب بوسیله، تحرک بازوان و پاها، سباحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلا
تصویر شلا
لنگی در اندام، کم سویی در چشم، تن، مانده
فرهنگ لغت هوشیار
گریه کردن بر مرده و ذکر نیکیهای او، شعر گقتن در باب مرده و اظهار تاسف مویه گری
فرهنگ لغت هوشیار
بشازش درمان بهبودی تندرستی، داروی دل بهبود یافتن از بیماری، بهبودی رهایی از مرض، دوا درمان، جمع اشفیه، تندرستی و بهبود از مرض، بهبود پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
ناهمواری دندان، چکمیزک چک چک شاشیدن (شغا برابر با جعبه پارسی است بیفکند رستم شغا و کمان فردوسی) ترکش تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شگا
تصویر شگا
ترکش تیر دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفا
تصویر شفا
((ش))
تندرستی یافتن پس از بیماری، بهبودی، تندرستی، درمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شغا
تصویر شغا
((شَ))
ترکش، تیردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکا
تصویر شکا
((شُ))
بزکوهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوا
تصویر شوا
((ش))
پینه کف دست، آبله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شنا
تصویر شنا
((ش))
حرکت انسان یا جانور در زیر یا روی آب با کمک حرکات منظم و همآهنگ دست و پا که انواع مختلف دارد، شناه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شما
تصویر شما
((ش))
تصویری کلی از چیزی بدون جزییات آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شگا
تصویر شگا
((شَ))
شگا. شغا، تیردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوا
تصویر شوا
((شِ یا شُ))
بریانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شتا
تصویر شتا
((ش))
گرسنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شفا
تصویر شفا
بهبود، درمان
فرهنگ واژه فارسی سره