- شبتک
- نوعی بازی و آن چنانست که به یک پای برجهند و لگد بر پشت و پهلوی هم زنند
معنی شبتک - جستجوی لغت در جدول جو
- شبتک ((شَ تَ))
- شپتک، نوعی بازی و آن چنان است که به یک پای برجهند و لگد بر پشت و پهلوی هم زنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مرتبان (مرطبان) خمره کوچک
استخوانی تکیده
گیاهی است زینتی از تیره سوسنیها از دسته مارچوبها دارای شاخه و برگهای دراز که عموما آنرا در گلدان می کارند و در اطاق پشت پنجره یا روی پلکان می گذارند. این گیاه دارای گونه های مختلفی است که همگی زینتی هستند اسبرجس فینو شبتی شودی پرچملی قوش قو نماز. یا شویدی پیچ. گونه ای شویدی که شاخه هایش تا پنج متر دراز می شود. و رای پوشش و زیور ستون تنه درخت و دیوار بسیار متناسب است. شودی پیچ شبتی پیچ. یا شویدی سرخسی. گردی. یا شویدی مار پیچ. گونه ای شویدی که شاخه هایش بین 1 تا 2 متر طول دارند و به اطراف میگرایند. این گونه شویدی زینت خوبی برای روی میز است و به اطاق جلوه می دهد. یا شویدی معطر. گونه ای شویدی که دارای گلهای ریز خوشبو است
جمع شبکه، پرویزن ها دام ماه دامساز دامگذار هر چیز سوراخ سوراخ، پنجره و روزنه سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، جمع شباک شبکات. یا شبکه جاسوسی. دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند
نوعی بازی و آن چنانست که به یک پای برجهند و لگد بر پشت و پهلوی هم زنند
تیغ کلاغ (گلایول) ازگل ها
خمره، کوزۀ سفالی، بستو
هر چیزی که شبیه انگشت بزرگ دست باشد
شبکه ها، چیزهای سوراخ سوراخ، تورهای ماهیگیری، دامهای صیادی، چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم که در یک رشته کار می کنند، جمع واژۀ شبکه
دالان و دهلیز کوچک
درهمی توهم رفتن، فروبردن اندرکردن دام، دندانه های شانه پارسی تازی گشته چیک چوبک (چیق) در آمیختن به یکدیگر در آوردن چیزی را. دوک، چیزیست از چوب تنک یا چرم که بر گلوی دوک مضبوط سازند بادریسه دوک
آبی که از نهر یا از روی زمین بواسطه جریان سریع یا حرکت کردن به اطراف ریخته شود
دالان کوچک، دالان، دهلیز
شوید، گیاهی یک ساله با برگ های ریز معطر که به صورت خام و پخته خورده می شود
هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، دام صیاد، شبکه
بت کوچک، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، صنم، طاغوت، بد، شمسه، ژون، وثن، آیبک، ایبک، جبت، فغ، بغ
ترشح آب، آبی که از نهر یا از روی زمین به واسطۀ جریان سریع یا حرکت کردن در میان آن به اطراف پاشیده می شود
شتک زدن: راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن
شتک زدن: راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن
دوک، بادریسۀ دوک