- شاهارا (پسرانه)
- حافظ شبهای روزه داران
معنی شاهارا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی هشت و نه گونه ای از منگیا (قمار برهان) نوعی از بازی با ورق که بین یک بانکدار و عده ای بازی کن انجام شود
خرمن ماه هاله
درخور شاه لایق شاه شاهانه: در شاهوار، هر چیز نیک خوب و گرانمایه
کار بزرگ، کار بی مزد
راه عام و جاده بزرگ و وسیع، راه وسیع و عام
گیاهی است از تیره کوکناریان که علفی و یکساله است برخی گونه ها نیز دو ساله اند ارتفاعش بین 20 تا 80 سانتیمتر میرسد و غالبا در باغ ها و مزارع و کشت زارها به طور فراوان میروید. ریشه اش سفید و ساقه بی کرک و رگها متناوب و دارای بریدگی ها بسیار می باشد، گلهایش کوچک و سفید مایل به قرمز و دارای لکه های ارغوانی است. قسمت مورد استفاده این گیاه شاخه های گلدار آن است که به حالت تازه یا خشک مصرف میشوند
پارسی تازی گشته شاهتره از گیاهان گیاهی است از تیره کوکناریان که علفی و یکساله است برخی گونه ها نیز دو ساله اند ارتفاعش بین 20 تا 80 سانتیمتر میرسد و غالبا در باغ ها و مزارع و کشت زارها به طور فراوان میروید. ریشه اش سفید و ساقه بی کرک و رگها متناوب و دارای بریدگی ها بسیار می باشد، گلهایش کوچک و سفید مایل به قرمز و دارای لکه های ارغوانی است. قسمت مورد استفاده این گیاه شاخه های گلدار آن است که به حالت تازه یا خشک مصرف میشوند
بطور سلطنت و شکوه و جلال
واحد طول و آن از سر انگشت میانین دست راست است تا سر انگشت میانین دست چپ آن گاه که دستها را از هم بگشاید و آن معادل 5 ارش کوچک است باع قئلاج
انگور شاهانی، نوعی انگور
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شایورد، شادورد، سابود، خرمن ماه
کار بزرگ و نمایان، ممتاز، برتر، برجسته
منسوب و مربوط به شاه، درخور شاهان مانند شاه
خوب و گران مایه، ویژگی چیزی که درخور و لایق شاه باشد
چیزی که برای ناشتا شکستن ورفع گرسنگی خورند، غذایی اندک که پیش ازطعام خورند: ای بازسپیدمخورکبکان را مردارمخوربسان ناهاری. (ناصرخسرو. 470)، غذایی که دروسط روزخورندناهارنهار: بامدادانت دهد و عده بشامی خوش شامگاهانت دهد و عده بناهاری. (ناصرخسرو. 417)
((رَ))
فرهنگ فارسی معین
شاه ارش. ارش، واحد طول و آن از سرانگشت میانین دست راست است تا سرانگشت میانین دست چپ، آن گاه که دست ها را از هم بگشایند و آن معادل پنج ارش کوچک است، باع، قولاج
شایسته برای شاه، هر چیز خوب و گران بها، نفیس
کار بزرگ و نمایان، کاری که در آن هنرنمایی کرده باشند
راهی که وسعت دارد، راه عام، جاده اصلی و بزرگ
غذایی که بعد از ناشتا بودن خورند، پیش غذا، غذایی که هنگام ظهر خورند
اندازۀ امتداد دو دست درحالی که دست ها را به طور افقی از هم بگشایند، ارش، رش
راه وسیع، جاده، خیابان یا جادۀ اصلی که محل آمد و رفت همۀ مردم باشد
Kingly, Lordly, Princely, Regal, Regally, Royal
царственный , королевский , княжеский , королевски
königlich, fürstlich
королівський , королівський , княжий , королівськи