جدول جو
جدول جو

معنی شاخابه - جستجوی لغت در جدول جو

شاخابه
نهر، جوی کوچکی که از رودخانه یا دریا جدا شود، در علم زمین شناسی خلیج
تصویری از شاخابه
تصویر شاخابه
فرهنگ فارسی عمید
شاخابه
(بَ / بِ)
شاخ آبه شهرود. خلیج. (شعوری). جویی و نهری باشد که از رود بزرگ و دریا جدا شود و آن را به تازی خلیج گویند. (فرهنگ جهانگیری). جوی کوچکی را گویند که از رودخانه ای بزرگ یا رودخانه ای که از دریا جدا میشود جدا شده باشد و آن را به عربی خلیج میگویند. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). خلیج یعنی قطعه ای از دریا که در خشکی داخل شده باشد. (ناظم الاطباء). خلیج کوچک. (فرهنگ نظام). شرم. (ج، شروم). (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
شاخابه
جوی کوچکی که از رود یا دریا جدا گردد، خلیج
تصویری از شاخابه
تصویر شاخابه
فرهنگ لغت هوشیار
شاخابه
((بِ یا بَ))
جوی کوچکی که از رود یا دریا جدا گردد، خلیج
تصویری از شاخابه
تصویر شاخابه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادانه
تصویر شادانه
(دخترانه)
شاهدانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شورابه
تصویر شورابه
شوراب، آب شور، آبی که نمک داشته باشد و طعمش شور باشد، اشک چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
تری و تازگی، طراوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاخ بن
تصویر شاخ بن
شاخۀ درخت، درخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاخاره
تصویر پاخاره
سنگ یا چیز دیگر که با آن چرک پاشنۀ پا را پاک کنند، سنگ پا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاتابه
تصویر پاتابه
چارق، نوعی کفش چرمی با بندها و تسمه های دراز که بندهای آن به ساق پا پیچیده می شود، چارغ، شمل، شم، پاتوه، پای تابه، پالیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
منسوب و مربوط به شاه، درخور شاهان مانند شاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرابه
تصویر شیرابه
مایعی که در ساقۀ بعضی از گیاه هان وجود دارد
فرهنگ فارسی عمید
(عَ دِهْ)
ناامید کردن. نومید کردن. تخییب
لغت نامه دهخدا
مایعی که در ساقه بعضی از گیاهها وجود دارد و گاهی بیرون می تراود، شیره خشخاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورابه
تصویر شورابه
آب نمک آب شور معدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهدابه
تصویر شهدابه
انگبینه ما العسل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاخانه
تصویر شفاخانه
بیمارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلمابه
تصویر شلمابه
آب شلغم، شلغم در آب جوشانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبخانه
تصویر شبخانه
خوابگاه، حرمسرا، قسمتی از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
پر آبی سیرابی آبداری، تازگی طراوت، شادی شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاخشانه
تصویر شاخشانه
شاخ گاو یا گوسفند و شانه (وسیله گدایی)، تخویف تهدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
بطور سلطنت و شکوه و جلال
فرهنگ لغت هوشیار
پاپیچ پالیک چارق، نواری که بساق پا پیچند مچ پیچ. یا پاتابه در جایی باز کردن، در جایی اقامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنخابه
تصویر شنخابه
تیره پشت (ستون فقرات)، سر دوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاخاره
تصویر پاخاره
پاخار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیرابه
تصویر شیرابه
((بِ یا بَ))
مایعی که در ساقه بعضی از گیاهان وجود دارد و گاهی بیرون می تراود، شیره خشخاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شلمابه
تصویر شلمابه
((شَ لَ بَ یا بِ))
آب شلغم، شلغم در آب جوشانیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شفاخانه
تصویر شفاخانه
((~. نِ))
بیمارستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاتابه
تصویر پاتابه
((بِ))
کنایه از مزاحم، نواری که به ساق پا پیچند، چارق، پاپیچ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
طراوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
Kingly, Lordly, Princely, Regal, Regally, Royal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
Joviality, Cheerfulness, Cheeriness, Friskiness, Mirthfulness, Joyfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
царственный , королевский , княжеский , королевски
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
веселость , игривость , весёлость , радость , радостность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
Fröhlichkeit, Lebhaftigkeit, Glücklichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی