جدول جو
جدول جو

معنی شاتیون - جستجوی لغت در جدول جو

شاتیون
(یُ)
کمون سن از آورندیسمان سو دارای 12500 تن جمعیت و مرکز استخراج سنگهای ساختمانی است
لغت نامه دهخدا
شاتیون
(یُ)
کنگرۀ شاتیون، کنگره ای که از 5 فوریه تا 18 مارس 1814 میلادی بین متحدین و ناپلئون در موقع جنگلهای فرانسه در شاتیون - سور - سن تشکیل یافت و به عقد اتحادی منجر نشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادگون
تصویر شادگون
(دخترانه)
شاد و خوشحال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهسون
تصویر شاهسون
(پسرانه)
شاه دوست، شاه + سون (به نیکی تعریف کننده)، نام چند طایفه از طوایف ترک در ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اشانتیون
تصویر اشانتیون
نمونۀ رایگان کالا که به منظور تبلیغ به مشتری عرضه می شود، کنایه از مقدار کمی از چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شانیدن
تصویر شانیدن
شاندن، شانه کردن، شانه زدن موی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاییدن
تصویر شاییدن
شایستن، سزاوار بودن، لایق و مناسب بودن، درخور بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاریدن
تصویر شاریدن
سرازیر شدن و ریختن آب یا چیز دیگر از بالا به پایین، ریختن پیاپی آب از بالا به پایین
شاشیدن، چامیدن، میختن، ادرار کردن، شاشدن، شاش زدن، گمیز کردن، میزیدن، گمیختن، گمیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
ابزاری میله مانند در موتور اتومبیل که حرکت را از پیستون به میل لنگ انتقال می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهسون
تصویر شاهسون
در دورۀ صفویه، قبایل حامی شاه، در دورۀ صفویه، سربازان مخصوص شاه، از ایل های بزرگ ایران که در حدود تبریز و اردبیل و قزوین سکنی دارند، هر یک از اعضای ایل شاهسون، شاه دوست، دوستدار شاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهیدن
تصویر شاهیدن
پادشاهی کردن، سروری کردن، پارسایی کردن، نیکوکار بودن
فرهنگ فارسی عمید
(تُ)
نام فرانسوی نوعی گل آذین سنبله. (گیاه شناسی ثابتی ص 452)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عامیون
تصویر عامیون
جمع عامی، ناموختگان جمع عامی، حزب دموکرات (دوره مشروطیت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایتون
تصویر فایتون
ورتیون وسیله نقلیه رو باز که بااسب کشیده شود درشکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاشیدن
تصویر شاشیدن
بول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دانسته شدن شناخته شدن: گویی درد و رنج در مواضع خود نشسته اندی و آدمی به سبب کنجکاوی و تمییز و نظرات راه را قطع میکند و بر آن درد می شافد و پس درد و رنج آن آمد که وی را می بینی و می شناسی و به وی نظر می کنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاریدن
تصویر شاریدن
ریختن آب از بالا به پائین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامبیون
تصویر شامبیون
فرانسوی کهرومان (قهرمان پارسی تازی گشته) گهرمند پهلوان هوویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاپرون
تصویر شاپرون
فرانسوی کلاه تگاوی (تگاو قیف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالیون
تصویر سالیون
یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ستوندست در خود رو، بچه گربه، نگین دان در گیاهان آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل میسازد دسته پیستون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامپیون
تصویر شامپیون
پهلوان، مدافع و مبارز
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی موت بنای مرتفعی که در قلعه سازند، قلعه ای که در آن اسلحه و ابزار جنگی ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشانتیون
تصویر اشانتیون
نمونه کالا، مسطوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شائیدن
تصویر شائیدن
سزاوار بودن لایق و مناسب بودن در خور بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاییدن
تصویر شاییدن
سزاوار بودن لایق و مناسب بودن در خور بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهسون
تصویر شاهسون
یک فرد از ایل شاهسون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانسون
تصویر شانسون
فرانسوی ترانه، ژاژ
فرهنگ لغت هوشیار
((تُ))
آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل می سازد، دسته پیستون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاتیون
تصویر کاتیون
((یُ))
یونی که بار مثبت دارد، مقابل آنیون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشانتیون
تصویر اشانتیون
((اِ))
نمونه ای معمولا کوچک و مجانی از کالا که برای تبلیغ عرضه می شود، نمونه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باستیون
تصویر باستیون
((سْ یُ))
بنای مرتفعی که در قلعه سازند، قلعه ای که در آن اسلحه و ابزار جنگی ذخیره کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاریدن
تصویر شاریدن
((دَ))
سرازیر شدن و ریختن آب، شریدن، تراویدن آب از جراحت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاییدن
تصویر شاییدن
((دَ))
شایستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فایتون
تصویر فایتون
درشکه
فرهنگ فارسی معین