معنی فایتون - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فایتون
فایتون
- فایتون
- ورتیون وسیله نقلیه رو باز که بااسب کشیده شود درشکه
فرهنگ لغت هوشیار
فریتون
- فریتون
- فریدون، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک ماردوش
فرهنگ نامهای ایرانی
دایتون
- دایتون
- نام شهری در ایالت اهایو از ممالک متحدۀ امریکای شمالی در کنار رود میامی. دارای 210700 سکنه
لغت نامه دهخدا
فاتون
- فاتون
- نام نانوای فرعون که حضرت موسی وی را کشت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
فایتن
- فایتن
- نوعی درشکه، و درتداول شهرهای شمال ایران فایتون مطلق درشکه است. ازروسی به فارسی آمده است. (از یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا