جدول جو
جدول جو

معنی سَاهِر - جستجوی لغت در جدول جو

سَاهِر
بیدار، مراقب
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ساکن، مقیم، ایستا
دیکشنری عربی به فارسی
پروازان، پرنده
دیکشنری عربی به فارسی
پرسشگر، مایع
دیکشنری عربی به فارسی
راننده تاکسی، راننده، راننده خودرو
دیکشنری عربی به فارسی
دلّال، خوش طعم
دیکشنری عربی به فارسی
رایج، غالب
دیکشنری عربی به فارسی
گردشگر، توریست، مسافر تعطیلاتی
دیکشنری عربی به فارسی
سرفه کننده، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
عرضی، گذرا
دیکشنری عربی به فارسی
اختلاس گر، دزد، دزدانه
دیکشنری عربی به فارسی
زودرنج، خشمگین، ناراضی
دیکشنری عربی به فارسی
پیشینه، سابق، پیشین، پیش دستانه، قبلی
دیکشنری عربی به فارسی
شناگر، شنا کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بافته شده
دیکشنری عربی به فارسی
ظاهری، آشکار، قابل مشاهده، ظاهر
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
بدبین، طعنه آمیز، طنزآمیز، تمسخرآمیز، طعن آمیز، طنز نویس، توهین آمیز، تحقیرآمیز، مسخره آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
افسونگر، جادوگر، جذّاب، شعبده باز
دیکشنری عربی به فارسی
رونق، درخشان، راغب
دیکشنری عربی به فارسی
زورآور، فاتح، سرکوبگر، غلبه آور
دیکشنری عربی به فارسی
استادانه، ماهر
دیکشنری عربی به فارسی
کمرنگ، رنگ پریده
دیکشنری عربی به فارسی
همه جا حاضر، حاضر
دیکشنری عربی به فارسی
سوت زدن، خس خس سینه
دیکشنری عربی به فارسی
یادآور، به یاد داشته باشید
دیکشنری عربی به فارسی
استبدادی، ناعادلانه
دیکشنری عربی به فارسی
وحشیانه، نادان، پر صدا و خودخوٰاه، به طور ملامت آمیز، جاهل
دیکشنری عربی به فارسی
شایسته، ناسپاس
دیکشنری عربی به فارسی
سپاسگزار، متشکّرم
دیکشنری عربی به فارسی