خشتک جامه و آن پارچه ای باشد چهارگوشه که در زیر بغل جامه دوزند و آنرا بغلک نیز گویند و بعضی آن پارچۀ مثلث متساوی الساقین را گفته اند که از سر تیریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند و به این معنی بجای جیم فارسی با زای فارسی (سوژه) و عربی (سوزه) هر دو آمده است. (برهان)
خشتک جامه و آن پارچه ای باشد چهارگوشه که در زیر بغل جامه دوزند و آنرا بغلک نیز گویند و بعضی آن پارچۀ مثلث متساوی الساقین را گفته اند که از سر تیریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند و به این معنی بجای جیم فارسی با زای فارسی (سوژه) و عربی (سوزه) هر دو آمده است. (برهان)
نیرنگ و حقه، خدشه، شائبۀ ریا و نیرنگ و دروغ بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، پیتک، پت، بیب، بیو سوسه آمدن: دربارۀ کسی یا کاری چیزی گفتن که باعث اشکال و زحمت شود
نیرنگ و حقه، خدشه، شائبۀ ریا و نیرنگ و دروغ بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، پیتَک، پِت، بیب، بیوْ سوسِه آمدن: دربارۀ کسی یا کاری چیزی گفتن که باعث اشکال و زحمت شود
ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پنگان، پنگ، فنجان
ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پَنگان، پَنگ، فِنجان
ریزۀ چیزی، خرده و ریزۀ هر چیز، ریزۀ زر یا فلز دیگر، شوشۀ زر یا سیم، برای مثال به یکی لقمه که بر خوان تو کرد آن مسکین / به یکی سوفچۀ زرش مفروش کنون (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۶)
ریزۀ چیزی، خرده و ریزۀ هر چیز، ریزۀ زر یا فلز دیگر، شوشۀ زر یا سیم، برای مِثال به یکی لقمه که بر خوان تو کرد آن مسکین / به یکی سوفچۀ زرش مفروش کنون (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۶)