رعیت، مردم فرومایه. واحد و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عوام الناس. (مفاتیح) : محفل های سوقه و اوساط مردمان و موضعها می گشت. (کلیله و دمنه). همومها لاتنقضی ساعه عن ملک فیها و عن سوقه. (سندبادنامه). ، مردم بازاری. (زمخشری)