جدول جو
جدول جو

معنی سوزنگری - جستجوی لغت در جدول جو

سوزنگری
(زَ گَ)
عمل سوزن ساختن. کار سوزن ساز:
سوزنگری بمانم و کیمخت گر شوم
خر لنگ شد بمرد خرک مرده به که لنگ.
سوزنی.
تا شرط شغل سوزن و سوزنگری بعرف
آخر بود بمثقبه اول بمطرقه.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
کسب و تجارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توانگری
تصویر توانگری
توانایی، زورمندی، قدرت، کنایه از مال داری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزن گر
تصویر سوزن گر
سوزن ساز، سوزن فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فسونگری
تصویر فسونگری
افسونگری، شغل و عمل افسونگر، جادوگری، افسون کردن
فرهنگ فارسی عمید
(زَ گَ)
سوزن ساز. آنکه سوزن سازد:
بمدح مجلس میمون تو مزین باد
جریدۀ سخن آرای پیر سوزنگر.
سوزنی.
بگفت ای کور سوزنگر مرا در کار کن آخر
که از جور تو افتاده ست با کیمخت گر کارم.
سوزنی.
از سوزنگر ندیده ای زخم تبر
خواهی که نهم سر تو بر دست پدر.
سوزنی.
از عشق سوزنگر سررشتۀ تدبیر از دست بداد و آخر بخیۀ عشق او بروی آمد. (محمد عوفی).
ز سوزنگرم کار گردیدزار
ز فولاد در راه من ریخت خار.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج).
- امثال:
از سوزنگر آهن نتوان خرید.
صد سوزن سوزنگر یک چکش آهنگر
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوزاگری
تصویر بوزاگری
عمل و شغل بوزاگر بوزه سازی بوزه فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزنکاری
تصویر سوزنکاری
ریز دوزی و ایجاد گل و بته به وسیله سوزن در روی پارچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزناکی
تصویر سوزناکی
حالت و کیفیت سوزناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
تجارت بازرگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توانگری
تصویر توانگری
توانایی قدرت، زورمندی، قوت، ثروتمندی، مالداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توانگری
تصویر توانگری
توانایی، ثروتمندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوزنکاری
تصویر سوزنکاری
((زَ))
ریزدوزی و نقش و نگار انداختن روی پارچه با سوزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
((~. گَ))
تجارت، بازرگانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
((نِ گَ))
تجدید نظر، بازبینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیزنگری
تصویر تیزنگری
ظرافت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روشنگری
تصویر روشنگری
توضیح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
تجدید نظر، مرور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
کسب و کار، تجارت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
Retrospective
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
rétrospectif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
רטרוספקטיבי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
अतीत-दृष्टि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
retrospektif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
ย้อนกลับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
retrospectief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
ретроспективный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
retrospectivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
retrospettivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
retrospectivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
回顾的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
retrospektywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
ретроспективний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
rückblickend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازنگری
تصویر بازنگری
回顧的
دیکشنری فارسی به ژاپنی