جدول جو
جدول جو

معنی سوزناک - جستجوی لغت در جدول جو

سوزناک
دارای سوز و سوزش، کنایه از ویژگی آه و ناله ای که در دل اثر کند و دل را بسوزاند
تصویری از سوزناک
تصویر سوزناک
فرهنگ فارسی عمید
سوزناک
سوزنده. دارای سوزش. (ناظم الاطباء) ، خشک. گداخته: و بهر زمین که خون هابیل چکید سوزناک باشد وتا قیامت گیاه از آن زمین نروید. (قصص الانبیاء). و بعضی (از خاک سوزناک است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، سوزان. تفته. محزون. غمناک:
قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود
چون همی سوزدجهان از وی معطر می شود.
سعدی.
سوزناک افتاده چون پروانه ام در پای تو
خود نمی سوزد دلت چون شمع بر بالین من.
سعدی.
، حزین و حزن آور. (ناظم الاطباء) :
شعرمن زآن سوزناک آمد که غم
خاطر گوهرفشانم سوخته ست.
خاقانی.
نوحه گر گوید حدیث سوزناک
لیک کو سوز دل و دامان چاک.
مولوی.
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر نسوزم چو بر آتشم نشانی.
سعدی.
بخاطرم غزلی سوزناک میگذرد
زبانه میزنداز تنگنای دل بزبان.
سعدی
لغت نامه دهخدا
سوزناک
آه و ناله ای که در دل اثر کند و دلرا بسوزاند با سوز دارای سوزش، آه و ناله ای که در دل اثر کند
فرهنگ لغت هوشیار
سوزناک
جگرخراش، دردناک، دلخراش، حزین، حزن انگیز، حزن آور، باسوز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوزنک
تصویر سوزنک
سوزاک، بیماری میکروبی واگیردار که از طریق مقاربت سرایت می کند و باعث ایجاد چرک و سوزش در مجرای ادرار می شود که مدت سه تا چهار هفته ادامه می یابد و اگر معالجه نشود میتواند عوارض جانبی دیگری در دستگاه اداری و تناسلی تولید کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سهمناک
تصویر سهمناک
ترس دار، ترسناک، هولناک، برای مثال این چنین اسبی تواند برد بیرون مرمرا / از چنین وادی، ز قاعی سهمناک و نیش زن (منوچهری - ۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هولناک
تصویر هولناک
چیزی که بیم و هراس در انسان پدید آورد، پربیم و ترس، خطرناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزندان
تصویر سوزندان
ظرف کوچک استوانه شکل که در آن سوزن بگذارند، جای سوزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لرزناک
تصویر لرزناک
آنکه دچار لرزه است، لرزدار، لرزه دار، لرزنده
فرهنگ فارسی عمید
بیماری میکروبی واگیردار که از طریق مقاربت سرایت می کند و باعث ایجاد چرک و سوزش در مجرای ادرار می شود که مدت سه تا چهار هفته ادامه می یابد و اگر معالجه نشود میتواند عوارض جانبی دیگری در دستگاه اداری و تناسلی تولید کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوداناک
تصویر سوداناک
صاحب سودا، دارای هوا و هوس، آمیخته به هواوهوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزیان
تصویر سوزیان
نفع و ضرر، مال و سرمایه، کنایه از راز، سر، برای مثال قلم دو زبان است و کاغذ دو روی / نباشند محرم دراین سوزیان (کمال الدین اسماعیل - ۳۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
غمناک، دردناک:
نباشد نه رخ را بشویم ز خاک
سزد گربباشم بدین سوگناک،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(زَنَ)
سوزاک. حرقهالبول. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام مرضی است مشهور و آن سوزشی باشد که بسبب زیادتی صفرا در مجرای بول بهم میرسد وآنجا را ریش کند و چرک آید، (برهان) (جهانگیری)، بیماری معروف که به عربی حرقهالبول گویند، (فرهنگ رشیدی)، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارت است از التهاب قسمت انتهای مجرای بول موسوم به پیشاب راه بواسطۀ میکرب مخصوصی به نام گونوکوک، گونوکوک از دستۀ میکربهای کروی و دوقلو است و رنگ کرم را بخود میگیرد، سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجدداً مبتلا شوند، هیچ کس در برابر این بیماری مصون نیست، در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور بوسیلۀ مقاربت سرایت میکند، (فرهنگ فارسی معین) :
آنرا که رسد ز رنج سوزاک الم
بیند المی از سبب آن هر دم،
یوسفی طبیب (از جهانگیری)،
، آبله، بثره، (ناظم الاطباء)،
، سوختگی، (فرهنگ رشیدی)، ریش با التهاب و سوزش، (ناظم الاطباء)،
سوزان، سوزنده، سوزا، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نفسی باشد با صدا که در هنگام خواب یا در وقت دویدن از بینی برمیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهمناک
تصویر سهمناک
خوفناک سهمناک ترس آور مهیب
فرهنگ لغت هوشیار
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزناک
تصویر لرزناک
بسیار لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغزناک
تصویر لغزناک
لغزنده لغزان صاف: الصلد سنگ درخشان و سنگ لغزناک بی خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگناک
تصویر سنگناک
پر سنگ (زمین) سنگلاخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوفناک
تصویر خوفناک
ترسناک بیم زای ترسناک مهیب
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه در راه آهن بر سر دو راهی و ایستگاه موظف است که ریلها را برای عبور قطار وصل یا قطع کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزنده
تصویر سوزنده
آن که یا آن چه بسوزد، گرم تابدار، آنکه یا آن چه بسوزاند سوزاننده
فرهنگ لغت هوشیار
نفع و سود سود و زیان: و نماز دیگر این قوم نزدیک امیر محمد رسیدند... و حدیث سوزیان فراموش کرد، نفع منفعت، نیک و بد، مال سرمایه، راز سر ما فی الضمیر، نام و ننگ، نام، سوغات ارمغان، غمخوار مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرزناک
تصویر پرزناک
پرزدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوقناک
تصویر ذوقناک
لذیذ، خوشمزه لذیذ خوشمزه. سرخوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویناک
تصویر بویناک
دارای بوی بد، متعفن، عفن، گنده، بد بوی دارای بوی بد بدبو متعفن
فرهنگ لغت هوشیار
مرض مقاربتی مشهوری است و آن سوزشی باشد که به سبب زیادتی صفرا در مجرای بول بهم میرسد و آنجا را ریش کند و چرک آید سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزناکی
تصویر سوزناکی
حالت و کیفیت سوزناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوشناک
تصویر لوشناک
تیره (آب) گل آلود لای ناک: فی عین حمئته یعنی در چشمه خره لوشناک
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از امراض مقاربتی که واگیر دارد و نشانه آن چرک و سوزش در مجرای ادرار است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هولناک
تصویر هولناک
ترسناک، هراس انگیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوفناک
تصویر خوفناک
ترسناک
فرهنگ واژه فارسی سره