معنی لرزناک
- لرزناک
- آنکه دچار لرزه است، لرزدار، لرزه دار، لرزنده
واژههای مرتبط با لرزناک
لرزناک
- لرزناک
- بسیار لرزنده
لرزناک
- لرزناک
- بسیار لرزنده. بسیار لرزان
پرزناک
- پرزناک
- پرزدار
لرزانک
- لرزانک
- خوراکی شبیه ژله که از میوه یا آب میوه با شکر درست کنند، ژله
لرزانک
- لرزانک
- غذائی سرد از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر نوعی خوراک سرد که از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر تهیه کنند و آن چون سرد شود دلمه گردد و چون بجنبانند بلرزد (وجه تسمیه) ژله. لرزانک انواع مختلف دارد مانند: لرزانک انگور فرنگی لرزانک به لرزانک سیب لرزانک پرتقال لرزانک شکلات و غیره
لغزناک
- لغزناک
- لغزنده لغزان صاف: الصلد سنگ درخشان و سنگ لغزناک بی خاک
لرزانک
- لرزانک
- ژله، خوراکی سرد که از آب یا آب میوه همراه با نشاسته و شکر تهیه می شود
پرزناک
- پرزناک
- پرزدار، پرزگن
پرزناک
- پرزناک
- پرپرز: جامۀ پرزناک. (زمخشری)