جدول جو
جدول جو

معنی سوامد - جستجوی لغت در جدول جو

سوامد
(سَ مِ)
جمع واژۀ سامد: سوامداللیل خفاف الازواد، ای دوائم السیر. (منتهی الارب). و قولهم سوامد اللیل خفاف الازواد، تعب و زحمت راندن شتران در شب سبب میشود مر ارزانی و فراخی را. (ناظم الاطباء). رجوع به سامد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سواد
تصویر سواد
توانایی خواندن و نوشتن، مجموعۀ آگاهی ها از چیزی، معلومات، منسوخ، رونوشت، مسوده،
پیرامون شهر و حوالی آن، سیاهی شهر از دور،
کنایه از گروهی از مردم، جماعت، مقابل بیاض، سیاهی، سرزمین، مملکت
سواد اعظم: شهر بزرگ، پایتخت
سواد داشتن: باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سواعد
تصویر سواعد
ساعدها، دستهای انسان از مچ تا آرنج، ساقهای دست، در موسیقی دسته برخی سازها مانند عود، طنبور، سه تار و امثال آن، جمع واژۀ ساعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوام
تصویر سوام
گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن
فرهنگ فارسی عمید
(سُ)
بیماریی است مر انسان را، بیماریی است که گوسفندان را عارض شود، زردی رنگ، سبزی ناخن و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ عِ)
جمع واژۀ ساعد، به معنی بازو. (دهار) :
بعهد عدل وی اندر نماند دست تطاول
مگر سواعد سیمین و بازوان سمین را.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوام
تصویر سوام
بها و قیمت، بها کردن متاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواد
تصویر سواد
کالبد تن، کره زمین، و بمعنای سیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواعد
تصویر سواعد
جمع ساعد، بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرامد
تصویر سرامد
کسی که از همگنان بالاتر است حایز اولین درجه ممتاز برگزیده
فرهنگ لغت هوشیار
ناآگاه، خودپسند، بر آمده پستان بر آمده و پر شیر، سراینده سرود گوی، بازی کننده، پیوسته رونده شتر و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوامد
تصویر جوامد
جمع جامد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواد
تصویر سواد
سیاهی، نوشته، رونوشت، شبح، سیاهی شهر که از دور دیده شود، در فارسی به معنای خواندن و نوشتن، معلومات، آگاهی های علمی و ادبی
سواد کسی نم کشیدن: کنایه از سواد درستی نداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سواد
تصویر سواد
محو الأمّيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سواد
تصویر سواد
Literacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سواد
تصویر سواد
alphabétisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سواد
تصویر سواد
okuryazarlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سواد
تصویر سواد
読み書き能力
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سواد
تصویر سواد
خواندگی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سواد
تصویر سواد
ufanisi wa kusoma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سواد
تصویر سواد
การรู้หนังสือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سواد
تصویر سواد
সাক্ষরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سواد
تصویر سواد
문해력
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سواد
تصویر سواد
אוריינות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سواد
تصویر سواد
alfabetización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سواد
تصویر سواد
melek huruf
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سواد
تصویر سواد
साक्षरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سواد
تصویر سواد
geletterdheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سواد
تصویر سواد
alfabetizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سواد
تصویر سواد
alfabetização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سواد
تصویر سواد
alfabetyzacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سواد
تصویر سواد
грамотність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سواد
تصویر سواد
Alphabetisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سواد
تصویر سواد
грамотность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سواد
تصویر سواد
识字
دیکشنری فارسی به چینی