معنی سوام - فرهنگ فارسی عمید
معنی سوام
- سوام
- گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن
تصویر سوام
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سوام
سوام
- سوام
- چرنده. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) ، گوی که زیر هر دو چشم اسب است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا