معنی سوامد سوامد (سَ مِ) جمع واژۀ سامد: سوامداللیل خفاف الازواد، ای دوائم السیر. (منتهی الارب). و قولهم سوامد اللیل خفاف الازواد، تعب و زحمت راندن شتران در شب سبب میشود مر ارزانی و فراخی را. (ناظم الاطباء). رجوع به سامد شود لغت نامه دهخدا