سندروس، توس، درختی بزرگ و جنگلی از خانوادۀ پیاله داران، با برگ های دندانه دار و نوک تیز که دم کردۀ برگ و پوست آن برای تصفیۀ خون، تقویت معده و کاهش تب مفید است، تیس، غوش، غوشه، غان
سندروس، توس، درختی بزرگ و جنگلی از خانوادۀ پیاله داران، با برگ های دندانه دار و نوک تیز که دم کردۀ برگ و پوست آن برای تصفیۀ خون، تقویت معده و کاهش تب مفید است، تیس، غوش، غوشِه، غان
صمغی باشد زرد و شبیه به کاه ربا. (برهان) (آنندراج) : مشو ایمن اندر سرای فسوس که گه سندر است و گهی سندروس. فردوسی. رجوع به سندروس شود. ، درخت خدنگ. (یادداشت مؤلف). قاین آغاجی (ترکی). توس. رجوع به خدنگ، سندروس و سندره شود
صمغی باشد زرد و شبیه به کاه ربا. (برهان) (آنندراج) : مشو ایمن اندر سرای فسوس که گه سندر است و گهی سندروس. فردوسی. رجوع به سندروس شود. ، درخت خدنگ. (یادداشت مؤلف). قاین آغاجی (ترکی). توس. رجوع به خدنگ، سندروس و سندره شود
راهی. لقیط. (شرفنامه). حرامزاده. (برهان) (صحاح الفرس). ولدالزناء. زنیم. (اوبهی). ناپاک زاده. سند. ناپاک زاد. حمیل. بچۀ سرراهی. کوی یافت. زنازاده. بچۀ کوی: ای سندره در سندره مادرت بهشته تخم یکی ولیک صد تنت بکشته (کذا). منجیک. سرخ چهره کافرانی مستحل ناپاک زاد زین گروهی دوزخی ناپاکزاد و سندره. غواص (از لغت فرس اسدی ص 423). ای گوه کش سندره، گر کور شدی از عزل غنی و از عمل عور شدی سرکوفته مار و سوده پر مور شدی رو گور طلب که از در گور شدی. ابوالفرج رونی
راهی. لقیط. (شرفنامه). حرامزاده. (برهان) (صحاح الفرس). ولدالزناء. زنیم. (اوبهی). ناپاک زاده. سند. ناپاک زاد. حمیل. بچۀ سرراهی. کوی یافت. زنازاده. بچۀ کوی: ای سندره در سندره مادرت بهشته تخم یکی ولیک صد تنت بکشته (کذا). منجیک. سرخ چهره کافرانی مستحل ناپاک زاد زین گروهی دوزخی ناپاکزاد و سندره. غواص (از لغت فرس اسدی ص 423). ای گوه کش سندره، گر کور شدی از عزل غنی و از عمل عور شدی سرکوفته مار و سوده پر مور شدی رو گور طلب که از در گور شدی. ابوالفرج رونی
مخفف پسراندر است که پسر زن باشد از شوی دیگر یا پسر شوهر باشد از زن دیگر. (برهان قاطع). پسر پدر باشد یعنی برادر پدری. (اوبهی). ناپسری. پسرشوهر. پسرشوی. پسرزن. ربیب: جز بمادندر نماند این جهان کینه جوی با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا. رودکی (از لغت نامۀ اسدی نسخۀ نخجوانی)
مخفف پسراندر است که پسر زن باشد از شوی دیگر یا پسر شوهر باشد از زن دیگر. (برهان قاطع). پسر پدر باشد یعنی برادر پدری. (اوبهی). ناپسری. پسرشوهر. پسرشوی. پسرزن. ربیب: جز بمادندر نماند این جهان کینه جوی با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا. رودکی (از لغت نامۀ اسدی نسخۀ نخجوانی)
مرکب از کبک + گر بمعنی کوه، پرنده ای است که آن را به عربی دراج گویند. (برهان). دراج. (ناظم الاطباء). پرنده یی چون کبوتر بسیار خوش گوشت. (یادداشت مؤلف). کبک کو. کبک کوه. کرک کوه. کبک دری. رجوع به کبک کو شود
مرکب از کبک + گر بمعنی کوه، پرنده ای است که آن را به عربی دراج گویند. (برهان). دراج. (ناظم الاطباء). پرنده یی چون کبوتر بسیار خوش گوشت. (یادداشت مؤلف). کبک کو. کبک کوه. کرک کوه. کبک دری. رجوع به کبک کو شود
نوعی است از درخت. (مهذب الاسماء). درختی است که از آن کمان و تیر سازند. (منتهی الارب) (آنندراج). به عربی شجر فتی است که از چوب آن کمان سازند. (فهرست مخزن الادویه) ، نوعی است از پیمانۀ بزرگ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج) ، شتابی. (منتهی الارب) (آنندراج). شتافتن
نوعی است از درخت. (مهذب الاسماء). درختی است که از آن کمان و تیر سازند. (منتهی الارب) (آنندراج). به عربی شجر فتی است که از چوب آن کمان سازند. (فهرست مخزن الادویه) ، نوعی است از پیمانۀ بزرگ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج) ، شتابی. (منتهی الارب) (آنندراج). شتافتن
گیاهی است از تیره اسفناجیان و یکی از گونه های گیاه پازی میباشد و دارای انواع متعدد است. چغندر معمولی گیاهی است دو ساله در سال اول مواد غذایی را در ریشه ستبرش اندوخته میکند و در سال دوم گل و بذر میدهد. چغندر معمولی در حدود 2 تا 6 مواد قندی دارد پنجر پنجار. یا چغندر قند. گونه ای از چغندر که برای استفاده از قند ذخیره شده در ریشه اش کشت میشود و در کارخانه های قند سازی قند آنرا استخراج میکنند
گیاهی است از تیره اسفناجیان و یکی از گونه های گیاه پازی میباشد و دارای انواع متعدد است. چغندر معمولی گیاهی است دو ساله در سال اول مواد غذایی را در ریشه ستبرش اندوخته میکند و در سال دوم گل و بذر میدهد. چغندر معمولی در حدود 2 تا 6 مواد قندی دارد پنجر پنجار. یا چغندر قند. گونه ای از چغندر که برای استفاده از قند ذخیره شده در ریشه اش کشت میشود و در کارخانه های قند سازی قند آنرا استخراج میکنند
روغن غان، پیگال پیمانه بزرگ سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون. حرامزاده
روغن غان، پیگال پیمانه بزرگ سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون. حرامزاده