جدول جو
جدول جو

معنی سندر

سندر
سندروس، توس، درختی بزرگ و جنگلی از خانوادۀ پیاله داران، با برگ های دندانه دار و نوک تیز که دم کردۀ برگ و پوست آن برای تصفیۀ خون، تقویت معده و کاهش تب مفید است، تیس، غوش، غوشه، غان
تصویری از سندر
تصویر سندر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سندر

سندر

سندر
قریه ای است در ده فرسنگی جنوب ده بارز. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا

سندر

سندر
صمغی باشد زرد و شبیه به کاه ربا. (برهان) (آنندراج) :
مشو ایمن اندر سرای فسوس
که گه سندر است و گهی سندروس.
فردوسی.
رجوع به سندروس شود.
، درخت خدنگ. (یادداشت مؤلف). قاین آغاجی (ترکی). توس. رجوع به خدنگ، سندروس و سندره شود
لغت نامه دهخدا

بندر

بندر
محلی است که قافله و تجار در آن جا بسیار آمد و رفت می کنند، شهری که بر کناره دریای محیط واقع باشد
فرهنگ لغت هوشیار