- سندبیات
- آبدانگیان
معنی سندبیات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شبان فریبکیان
جرموجیان سگ انگوریان
رنجاننده تیز زبان گوشه زن
از ریشه پارسی سدابیان
از پارسی سنجابیان
گربه سانان
کسی که سخنش گرم و گیرا نباشد، آنکه با سخنان سرد دیگری را مشمئز و آزرده سازد
سندلیان چندلیان تیره گیاهی سندل ها
دانشهای متعلق بادب
فرهنگ
اندرز صلاح گویی نصیحت موعظه وعظ ذکر تذکیر، عهد میثاق
مشککیان
پارسی تازی گشته سندیان بلوت از درختان بلوط
مجموعه آثار مکتوب منظوم یا منثور که بیانگر عواطف است، علومی که مربوط به ادب باشد و دربارۀ مسائل ادبی گفتگو کند
افکاری که در دل قرار گیرد
((اَ دَ یّ))
فرهنگ فارسی معین
آثار ادبی، علوم ادبی
ادبیات تطبیقی: مطالعه ادبیات به شیوه فرامرزی
ادبیات کلاسیک: مجموعه آثار با ارزش باقی مانده از سخنوران و نویسندگان کهن هر ملتی
ادبیات شفاهی: مجموعه آثار فرهنگی رایج در بین مردم اعم از چیستان ها، متل ها، افسانه ها
ادبیات تطبیقی: مطالعه ادبیات به شیوه فرامرزی
ادبیات کلاسیک: مجموعه آثار با ارزش باقی مانده از سخنوران و نویسندگان کهن هر ملتی
ادبیات شفاهی: مجموعه آثار فرهنگی رایج در بین مردم اعم از چیستان ها، متل ها، افسانه ها
بلوط، درخت بلوط
نمود و هیکل، هر چیزی که ظاهر فریبنده داشته باشد