معنی ادبیات ادبیات مجموعه آثار مکتوب منظوم یا منثور که بیانگر عواطف است، علومی که مربوط به ادب باشد و دربارۀ مسائل ادبی گفتگو کند تصویر ادبیات فرهنگ فارسی عمید
ادبیات ادبیات آثار ادبی، علوم ادبی ادبیات تطبیقی: مطالعه ادبیات به شیوه فرامرزی ادبیات کلاسیک: مجموعه آثار با ارزش باقی مانده از سخنوران و نویسندگان کهن هر ملتی ادبیات ِ شفاهی: مجموعه آثار فرهنگی رایج در بین مردم اعم از چیستان ها، متل ها، افسانه ها فرهنگ فارسی معین
ابدیات ابدیات پایندگی ها، جمع ابدیه جاودانیها پایندگیها، عقول و نفوس مجرد را از جهت آنکه در معرض فنا و زوال و کون و فساد نیستند ابدیات نامیده اند فرهنگ لغت هوشیار
اربیات اربیات جَمعِ واژۀ اُربیه، بمعنی بیغولۀ ران. - فتق الاربیات، فتق بیغولۀ ران. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) لغت نامه دهخدا