جدول جو
جدول جو

معنی سنخه - جستجوی لغت در جدول جو

سنخه
(سَ خَ / سَ نَ خَ)
بوی بد. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سنخه
بوی بد
تصویری از سنخه
تصویر سنخه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرخه
تصویر سرخه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سنجه
تصویر سنجه
(پسرانه)
نام یکی از دلاوران مازندرانی در سپاه مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، مرکب از سنج (ریشه سنجیدن) + ه (وسیله سنجش)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نسخه
تصویر نسخه
صورتی از دارو که پزشک برای بیمار می نویسد تا از داروخانه بگیرد، نوشته ای که از روی نوشتۀ دیگر تهیه شود، نوشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخه
تصویر سرخه
نوعی کبوتر سرخ رنگ، کرمی کوچک و سرخ رنگ که از آفت های درخت خرما است و پیش از رسیدن خرما داخل آن شده و باعث ریختن میوۀ درخت می شود، سرخ، سرخ رنگ، مری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنیه
تصویر سنیه
مؤنث واژۀ سنّی، کسی که پیرو اهل سنت پیغمبر و قائل به خلافت ابوبکر و جانشینان او است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنیه
تصویر سنیه
مؤنث واژۀ سنیّ، رفیع، بلند، عالی، بلند مرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنبه
تصویر سنبه
میله ای فلزی که برای پرکردن تفنگ های سرپر، پاک کردن لولۀ تفنگ و سوراخ کردن چیزی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنجه
تصویر سنجه
سنگی که با آن چیزی را وزن کنند، سنگ ترازو
فرهنگ فارسی عمید
(سَ بِ خَ)
سبخه سبخه. زمین شوره ناک. ج، سباخ. (منتهی الارب). شوره زار. شورستان. (مهذب الاسماء) ، جامۀ غوک یاچیزی است دیگر که بجامۀ غوک ماند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَبْ بَ خَ)
از قراء بحرین است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نسخه
تصویر نسخه
کتاب منقول، آنچه از آن باز نویسند، رونویسی از کتابی، رونوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنخه
تصویر کنخه
(کشتی رانی) علم راجع به اتصال بسه ها (سواحل خلیج فارس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنمه
تصویر سنمه
شکوفه، سرشاخه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنوه
تصویر سنوه
سال زمانه زمانک
فرهنگ لغت هوشیار
مونث سنی چنبی روشی زن پایگاه چنبی روشن، بلند مونث سنی مقامات سنیه. مونث سنی زنی که پیرو اهل تسنن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلخه
تصویر سلخه
چگالی سرخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبخه
تصویر سبخه
شوره زار، گلوزغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنخه
تصویر خنخه
تو دماغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنده
تصویر سنده
سندان آهنگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخه
تصویر سرخه
سرخ رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنهه
تصویر سنهه
سال زمانه زمانک
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته سنجه (وزنه) سنگه سیاه و سپید سنگی که چیزها رابدان وزن کنند وزنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنته
تصویر سنته
زمین خشک بی گیاه قحط زده
فرهنگ لغت هوشیار
میله فلزی که برای پر کردن تفنگهای سرپر یا پاک کردن لولهی تفنگ بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناه
تصویر سناه
میوه دادن دو سال یکبار چون کویک خرمابن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناخه
تصویر سناخه
چرک، بو گرفتگی، ترشید گی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنده
تصویر سنده
((س دَ یا سِ دِ))
مدفوع آدم، گه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنده
تصویر سنده
((سَ دَ یا دِ))
سندان آهنگران و مسگران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنجه
تصویر سنجه
((سَ جَ یا جِ))
سنگی برای وزن کردن اشیاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نسخه
تصویر نسخه
((نُ خِ))
نوشته ای که از روی نوشته دیگر تهیه کنند، کاغذ حاوی دستورات پزشک، رونوشت، واحدی برای شمارش کتاب و رساله، جمع نسخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنبه
تصویر سنبه
((سُ بَ یا بِ))
سمبه، میله ای فلزی برای پر کردن تفنگ های سر پر یا تمیز کردن لوله تفنگ ها
سنبه را پر زور دیدن: کنایه از مخاطب یا طرف معامله را مصالحه ناپذیر یافتن، خود را با شخص محکم و سمجی مواجه دیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنجه
تصویر سنجه
معیار، مقیاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نسخه
تصویر نسخه
روگرفت، نگارش، رونوشت
فرهنگ واژه فارسی سره